نوشتە: هەسارە سوور
سرزمینهای غرب آسیای مدرن، از زمان پایان جنگ جهانی اول و ظهور پدیده دولت–ملتهای مدرن و سپس، در دوران پسا جنگ جهانی دوم و تقسیم سرزمینهای فلسطینی و ایجاد دولت اسرائیل، همواره محل مبارزات ضد استعماری و ضد اشغالگری از یک سو و دخالتهای نظامی و کشتارهای خونین قدرتهای محلی یا نیروهای امپریالیستی جهانی از سوی دیگر بوده است.
در این تاریخ خونین، دو جنبش و آرمان وجود دارند که با وجود تجربه کردن شدیدترین سرکوبها، کشتارها و تبلیغات عظیم، همچنان پابرجا باقی ماندهاند و به شکلی متفاوتتر از نیمه نخست و حتی نیمه دوم قرن بیستم، همچنان به حیات خود ادامه میدهند: «جنبشهای رهایی فلسطین و کوردستان».
شباهتهای آرمانهای جنبش رهایی کوردستان و فلسطین، تنها به شباهت مصائب و جنایاتی که بر سر خلق ستمدیده هر ۲ ملت آمده نیست، بلکه احزاب سوسیالیستی که نمایندگی و پیشاهنگی مبارزات این ستمدیدگان را بر عهده داشتهاند هم در تاریخ خود به یکدیگر گره خوردهاند.
حزب کارگران کوردستان (پ.ک.ک) به صورت تاریخی روابط بسیاری نزدیکی با گروههای چپگرای فلسطینی مانند جبهه خلق برای آزادی فلسطین (PFLP) و جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین (DFLP) داشته و همچنین با نظر داشتن اینکه پ.ک.ک خود را پیشاهنگ یک جنبش رهایی بخش ملی میداند و روابط و مواضع انترناسیونالیستی بسیار قدرتمندی دارد، این حزب موضع بسیار رادیکالتری نسبت به سایر جریانات کورد در قبال جنگ اسرائیل اتخاذ کرده است. هر چند واقعیت این است که با تضعیف و به حاشیه رانده شدن نیروهای رادیکال و چپ گرای فلسطینی، پ.ک.ک در حال حاضر مانند قرن بیستم متحد چندان قدرتمندی در میدان جنگ فلسطین علیه رژیم اشغالگر و آپارتاید اسرائیل ندارد.
از سوی دیگر حماس نیز بهعنوان یک گروه اخوان المسلمینی متحد سرسخت و بهنوعی نیروی نیابتی رژیم فاشیست و اخوانی اردوغان در ترکیه محسوب میشود و مناسبات مشابهی با جمهوری اسلامی ایران دارد و از دیدگاه این حزب چپگرای کورد، حماس سیاست دولتهای خارجی را پیاده کرده و نیروی رهاییبخش خلق فلسطین نیست. پ.ک.ک بارها در گذشته و اکنون موضع خود علیه حماس و سایر گروههای اسلامگرای وابسته به نیروهای خارجی را آشکارا اعلام کرده و معتقد است که هیچ یک از دولتهای هژمون جهانی و منطقهای خواهان حل مسئله فلسطین نیستند.
با در نظر گرفتن نکاتی که در بالا گفته شد، نویسنده در این مقاله که بخشهای عمدهای از آن از منابع ذکر شده در دل متن ترجمه شده است، قصد دارد روایتی از مبارزات حزب کارگران کوردستان علیه اسرائیل ارائه کرده و در هم تنیدگی جنبشی که این حزب رهبری آن را بهعهده دارد با مبارزات رهاییبخش خلق فلسطین را برجسته کند. به همین دلیل در ابتدا نگاهی با قهرمانان قلعه شقیف، از نخستین جانباختگان صفوف حزب کارگران کوردستان که در جنگ با اسرائیل شهید شدند داریم و اثر کلیدی و عمیق تجربیات چریکهای فلسطینی بر رهبران و بنیانگذاران پ.ک.ک را بررسی میکنیم و خواهیم دانست که چگونه پ.ک.ک از تجربیات و روشهای مبارزات چپ فلسطین استفاده کرده است. سپس نگاهی به توطئه بینالمللی ربودن عبدالله اوجالان یا آنگونه که مبارزان کورد از او یاد میکنند، رهبر آپو (Serok Apo) داشته باشیم که اسرائیل چه نقش اساسی در ربودن رهبر حزب کارگران کوردستان و جنبش چپ کورد در همکاری با دولتهای آمریکا و ترکیه ایفا کرد و واکنش خلق کورد به این توطئه بینالمللی چه بود. همچنین به دوران معاصرتر نیز سری میزنیم تا بدانیم موضع حزب کارگران کوردستان در سالهای اخیر و بالاخص از زمان بالا گرفتن دور جدید جنگ اسرائیل – فلسطین و نسل کشی فلسطینیها به دست رژیم آپارتایدی اسرائیل چه بوده است.
پ.ک.ک؛ متحد تاریخی جنبش چپ فلسطین
بر اساس یادداشتی که متیو پتی در مجله نیولاینز منتشر کرده و به مبارزات مشترک کوردها و فلسطینیها پرداخته است؛ هنگامی که در سال ۱۹۸۲ اسرائیل برای سرکوب گروههای مبارز فلسطینی که در چارچوب سازمان آزادیبخش فلسطین در لبنان بودند، حمله اشغالگرانه خود به لبنان را آغاز کرد، بخش عمدهای از اعضای اولیه حزب کارگران کوردستان در کنار جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین در جنوب لبنان مستقر بودند. نشریه سرخوبون (Serxwebûn)، ارگان سازمانی حزب کارگران کوردستان در آن دوره بخش بسیار عظیمی از مطالب و محتوای خود را در کنار مسئله کوردستان به آرمان فلسطین اختصاص داده بود.
برای مثال، در این نشریە شعری از یک مبارز کورد تحت عنوان «سامی» که از ایران به صفوف پ.ک.ک پیوسته بود و در جریان جنگ با اسرائیل اسیر شده بود، منتشر شده که در آن نوشته است: «اگر ویتنام را میشناسید، کوردستان را میشناسید … ویتنام جدیدی در قلب ماست. برای زندانی بیدفاع در دیاربکر، برای برگ روی درخت در ویتنام، برای موجودات زنده در هیروشیما و ناکازاکی، برای نوزاد یتیم در صبرا و شتیلا.»
همچنین در نسخه ژوئن ۱۹۸۴ نشریه سرخوبون بیانیه مشترک حزب کارگران کوردستان – جبهه خلق برای آزادی فلسطین و جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین منتشر شده است که در آن از “شهدایی که در برابر طرح امپریالیستی – صهیونیستی به شهادت رسیدهاند و همبستگی میلیتانت و ستیزه جویانه خلق فلسطین و کوردستان” تمجید میکند.
قیس «ابو لیلا» عبدالکریم، یکی از رهبران جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین میگوید که تحت تاثیر تسلط عبدالله اوجالان به زبان عربی قرار گرفته بود و به یاد میآورد که چگونه اوجالان در نخستین ملاقات، تمام شب را برای فلسطینیها سخنرانی کرد و از ضرورت خلاص شدن از شر رویزیونیستها برای پیروزی در جنگ علیه دشمن میگفت؛ دیداری که از همان لحظات نخست به فلسطینیها نشان داد که اوجالان تا چه اندازه درباره آرمان و اصول خود جدی است.
هر چند در ابتدا گروههای فلسطینی و پ.ک.ک تصمیم گرفته بودند که از مبارزات یکدیگر دور بمانند و تنها احزاب مارکسیست فلسطینی به اعضای پ.ک.ک آموزش دهند، اما جبر تاریخ مسیر را تغییر داد. در روایات این همکاری آمده است که در مراحل اولیه، کوردها علاوه بر فراگیری تاکتیکهای نظامی از فلسطینیها، در تظاهراتها و مراسمات گروههای فلسطینی برای شهدا شرکت میکردند و درباره سنت سکولار شهادت در میان این گروهها میآموختند و همچنین در کنار یکدیگر درباره استراتژیهای جنگ انقلابی خلق مطالعه میکردند.
حضور پ.ک.ک در لبنان از چند مبارز سیاسی تبعیدی به چند صد چریک مسلح به ایدئولوژی و آماده قیام مسلحانه رسید کە نقطه عطف کلیدی در تاریخ این حزب، روند پیشرفت و ایدههای آن به حساب میآید.
اگرچه این حزب مارکسیسم – لنینیسم را به عنوان ایدئولوژی رسمی خود کنار گذاشته است، اما همچنان متحد نزدیک گروههای انقلابی مارکسیست در سراسر جهان و غرب آسیا است. همچنین فرهنگ سیاسی حاکم بر این حزب و جنبشی که از دل آن برخاسته و حالا در تمام مناطق کوردستان از شرق تا غرب گسترش یافته، به شدت تحت تاثیر مارکسیسم و برخی آموزههای آنان در کمپهای فلسطینیها است. این حزب فرهنگ شهادتطلبی سکولار، انضباط آهنین داخلی، جلسات خودانتقادی به سبک مائوئیستی و تاکید جدی بر فراگیری تئوری سیاسی – انقلابی برای اعضا و حتی هواداران خود را مدیون گذشته مارکسیستی خود است.
همچنین انترناسیونالیسم پولادین و سرسختانه این حزب، بیتردید یادگار دوران همکاری و همسنگری آنان با گروههای فلسطینی است و دوران سردمداری رسانههای انقلابی چپ فلسطین و ایجاد شبکههای همبستگی جهانی احزاب چپ این جنبش، که هزاران مبارز را از سراسر جهان به فلسطین میآورد، درس بزرگی برای پ.ک.ک شد. به گونهای که شاید در حال حاضر هیچ جنبشی در جهان در ابعاد جنبش آزادیبخش خلق کورد به رهبری پ.ک.ک سیاست انترناسیونالیستی خود را موفق پیاده نکرده باشد؛ برای تأیید این امر تنها کافی است به هزاران مبارز انترناسیونالیست چپ گرایی که از سراسر دنیا برای دفاع از انقلاب روژآوا به صفوف نیروهای سوریه دموکراتیک (SDF) پیوستند نگاهی داشته باشیم. یا در میان شهدا و مبارزان پ.ک.ک نام صدها مبارز از آلمان تا آرژانتین تا بریتانیا، ارمنستان، آلبانی و کشورهای عربی و حتی ترکهای ترکیه و فارسها و گیلکهایی که از ایران به صفوف این حزب پیوستند، به چشم میآید.
درس مهم دیگری که حزب کارگران کوردستان از مبارزات بالغ فلسطینیها در آن دوره فراگرفت، نحوه برخورد با همدستان، جاسوسان و خائنان بود. نقل مشهوری به یاسر عرفات، رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین نسبت داده شده که میگوید: «9 گلوله برای خائنان و یک گلوله برای دشمن». این گفته به تنهایی نشان میدهد که تا چه اندازه سرکوب خائنین به آرمان فلسطین برای گروههای فلسطینی جایگاه کلیدی داشته است و به وضوح میتوان رویکرد مشابهی در تاریخ پ.ک.ک نیز مشاهده کرد که این حزب هرگز وجود خائنین به مبارزات خود و همکاران و ماموران رژیمهای متخاصم را تحمل نکرده و به شکل خشونت آمیزی دست به سرکوب آنان زده است.
داستان قهرمانان قلعه شقیف
اوج داستان همبستگی فلسطینی – کوردستانی به ماه ژوئن ۱۹۸۲ و یورش همه جانبه و اشغالگرانه اسرائیل به لبنان بازمیگردد. حملهای که به بهانه سرکوب چریکهای فلسطینی مستقر در جنوب لبنان انجام شد، اما در آن مقطع اسرائیل اهداف بلندپروازانهتری در سر داشته است و آریل شارون، وزیر دفاع وقت اسرائیل قصد داشته با اشغال بیروت یک رهبر دست نشانده اسرائیل را آنجا سر کار آورد و با اخراج دسته جمعی فلسطینیان به اردن، نقشه خاورمیانه جدید را از نو ترسیم کند.
در آن زمان، مبارزان کورد عضو حزب کارگران کوردستان در قلعه بوفورت یا شقیف در جنوب لبنان مستقر بودند؛ دژ مستحکمی به جا مانده از دوران جنگهای صلیبی که کمتر از ۵ کیلومتر با مرز اسرائیل فاصله داشت و به اردوگاه جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین تبدیل شده بود. در این زمان، پس از یک روز بمباران شدید و حمله کماندوهای تیپ گولانی اسرائیل، مبارزان تلاش کردند که تا در عقبنشینی خود به سمت شهر صیدا مقاومت موفقی را سازماندهی کنند، اما متحمل تلفات زیادی شدند. نشریه سرخوبون در سال ۲۰۱۷ درباره نبردهای شدید اطراف قلعه شقیف میگوید: «علاوه بر شورشیان لبنانی و فلسطینی، جدیترین مقاومت از جانب پ.ک.ک صورت گرفت.»
در آن نبرد و عقبنشینی متعاقب آن از قلعه شقیف، ۱۰ نفر از مبارزان کورد جان باختند و به برخی از نخستین شهدای تاریخ پ.ک.ک تبدیل شدند. ۱۵ مبارز کورد نیز به اسارت ارتش اسرائیل درآمدند و آنگونه که نشریه سرخوبون میگوید این اسرا نه تنها توسط نیروهای اسرائیل بلکه توسط افسران اطلاعاتی ترکیه نیز مورد بازجویی قرار گرفتند. همکاری که بهنظر میرسد بین ترکیه و اسرائیل وجود داشته است، زیرا در همان زمان اسرائیل پایگاههای ارتش سِری ارامنه برای آزادی ارمنستان (Armenian Secret Army for the Liberation of Armenia)، یک سازمان مارکسیست لنینیست انقلابی متشکل از ارامنه که علیه دولت ترکیه عملیاتهای مسلحانه انجام میداد را اشغال کرده بود و برخی از اعضای دستگیرشده این سازمان و اسناد و مدارکی که پیدا کرده بود را به دولت ترکیه تحویل داده بود.
زندانیان کورد، فلسطینی و لبنانی اسیر شده، در اسارت تحت شکنجه و رفتارهای غیرانسانی شدیدی قرار گرفتند، با این حال فشارهای بین المللی بر اسرائیل برای بهبود وضعیت اسرا هر لحظه در حال افزایش بود. در نهایت در اواخر سال ۱۹۸۳ اسرائیل پیشنهاد مبادله اسرا با سازمان آزادیبخش فلسطین را پذیرفت که طی آن چند هزار اسیر حمله اشغالگرانه اسرائیل به لبنان و از جمله آنان اسرای کورد عضو پ.ک.ک آزاد شدند.
یکی از این اسرا که آزاد شد، سیفالدین زوراوغلو، عضو بنیانگذار حزب کارگران کوردستان بود که اساساً کنگره بنیانگذاری پ.ک.ک طی سال ۱۹۷۸ در منزل خانوادگی او در روستای فیس شهر لیجه در استان دیاربکر برگزار شد. زوراوغلو پس از آزادی از بند اسارت به مبارزات بازگشت و در سال ۱۹۸۶ در درگیری با دولت ترکیه جان باخت.
یکی دیگر از اسرای پ.ک.ک که از بند اسرائیل آزاد شد، سیف الدین اوزن بود که در نخستین عملیات چریکی پ.ک.ک در شمال کوردستان و درون مرزهای دولت ترکیه پس از کودتای نظامی ۱۹۸۰ شرکت کرد. او یکی از چریکهای حاضر در مجموعهای از حملات چریکی به مقرهای نظامی در روز ۱۵ آگوست ۱۹۸۴ بود که سالگرد آن بهعنوان روزی تاریخی و روز شروع مقاومت مسلحانه هر ساله در پ.ک.ک گرامی داشته میشود. اوزن یک سال پس از این عملیاتها در درگیری با ارتش ترکیه جان باخت.
نظیف آکتاش، یکی دیگر از اسرا بود که پس از آزادی از اسارت اسرائیل به اروپا رفت جبهه سیاسی جنبش پ.ک.ک در اروپا را راهاندازی کرد و در سال ۱۹۸۵ توسط نژادپرستهای ترک در پاریس ترور شد.
در نهایت پس از این رویدادها، پ.ک.ک در دره بقاع اردوگاه خود تحت عنوان آکادمی معصوم کورکماز را راهاندازی کرد و این آغاز عصر جدید مبارزات پ.ک.ک و گسترش سیاسی – نظامی سریع آنان بود.
نقش اسرائیل در توطئه بینالمللی علیه اوجالان
طی سالهای پس از رویدادهای جنگ لبنان، اسرائیل همواره به عنوان متحد کلیدی ترکیه و ناتو در منطقه، به این کشور در جنگ علیه کوردها و حزب کارگران کوردستان کمک کرد. بسیاری از اسناد و گزارشها اشاره دارند که ترکیه از کمکهای اطلاعاتی و آموزشهای نظامی برای جنگ علیه چریکهای کورد در دهه ۱۹۸۰ و بالاخص ۱۹۹۰ میلادی بهره برده است. همچنین اسرائیل بهترین تجهیزات نظامی خود را برای جنگ علیه پ.ک.ک در اختیار آپاراتوس نظامی حاکم بر ترکیه قرار میداد. مهمترین ابزار ترکیه تا پیش از توسعه صنعت تسلیحات خود برای مبارزه با چریکهای کورد، سلاحهای اسرائیلی و بالاخص پهپادهای آنان بودند که در نهایت با الگوبرداری از هواپیماهای بدون سرنشین اسرائیلی، ترکیه صنعت تسلیحاتی خود را توسعه داد. علاوه بر این، ترکیه همواره نزدیک ترین و مهم ترین شریک تجاری و سیاسی اسرائیل در منطقه بوده است. با این حال همکاری اسرائیل با ترکیه برای سرکوب پ.ک.ک، همواره به شکل جدی و نزدیکی ادامه داشت تا آنکه رویدادی دیگر در سال ۱۹۹۹ میلادی، جهان را تکان داد و صفحه جدیدی در تاریخ مشارکت فعالانه اسرائیل در جنگ علیه پ.ک.ک به ثبت رسید.
ربایش عبدالله اوجالان، دبیرکل وقت و رهبر حزب کارگران کوردستان بیتردید یکی از بزرگترین اتفاقات جهان در سال ۱۹۹۹ بود که با موج تظاهراتهای گسترده، خودسوزیهای اعتراضی، اشغال سفارتها و دفتر احزاب در بسیاری از کشورهای جهان توسط خلق کورد و هواداران و متحدان حزب کارگران کوردستان همراه شد.
هر چند هنوز روایت رسمی کاملی منطبق بر اسناد و مدارک رسمی وجود ندارد که واقعیت فرایند ربایش اوجالان در کنیا را نشان دهد، اما شواهد با قطعیت نشان میدهد که یک توطئه بینالمللی با مشارکت بسیاری از دولتها منجر به ربایش اوجالان شده است، اما تا حد زیادی مشخص است که پیشبرد این توطئه توسط رهبری ناتو یعنی ایالات متحده آمریکا و به درخواست ترکیه و با مشارکت عملیاتی اسرائیل ممکن شده است. در واقع، طی دهههای اخیر بسیاری از شواهدی که منتشر شدهاند و اظهارات دیپلماتهای سابق و اطلاعات درزشده از دستگاههای اطلاعاتی نشان میدهند که بدون مشارکت فعالانه آمریکا و اسرائیل شاید دست ترکیه هرگز به رهبر حزب کارگران کوردستان نمیرسید.
با این حال، یکی از دقیقترین گزارشهای تحقیقی که روزنامهنگاران درباره این رویداد منتشر کردهاند، گزارش تحقیقی و مفصل روزنامه دیلی نیشن (Daily Nation)، مهمترین و پرمخاطب ترین نشریه کشور کنیا درباره این رویداد است که در آن علاوه بر اتکا به منابع خارجی، مانند کتاب گوردون توماس و نقل قول از افرادی که مستقیماً در این رویداد مشارکت داشتند، مستقیماً از منابع امنیتی ارشد کنیایی نیز نقل قولهایی آورده است که نشان میدهد اسرائیل نقش کلیدی و عملیاتی اصلی در ربایش اوجالان را داشته است.
در گزارش نیشن آمده است که براساس اطلاعات منتشر شده در کتاب جاسوسان گیدئون که توسط گوردون توماس نوشته شده و تاریخچهای از سرویس مخفی اطلاعاتی اسرائیل است؛ موساد، سازمان اطلاعات ملی اسرائیل از ماه نوامبر ۱۹۹۸ عملیات خود در جستجو برای دستگیری عبدالله اوجالان، رهبر حزب کارگران کوردستان را آغاز کرد. طبق دادههای این کتاب، در پی تماس تلفنی بولنت اجویت، نخست وزیر وقت ترکیه با بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل و درخواست کمک ترکیه از نتانیاهو، پای اسرائیل به عملیات تعقیب اوجالان باز شد. نتانیاهو به سرعت با درخواست ترکیه موافقت کرده و طبق دستور نتانیاهو به افرایم هالیوی، رئیس وقت موساد، تیمی متشکل از ۶ نفر برای تعقیب و دستگیری اوجالان تشکیل شد.
تیم ۶ نفرهای که متشکل از ۲ تکنسین یا یاهالومین (نامی که در موساد به آن معروفاند) بود و همچنین یک خفاش لویها (اصطلاح متداتول در حلقههای موساد برای توصیف مامورین زن) و ۳ مامور دیگر که یک مرکز نظارتی در نزدیکی محل اقامت اوجالان در ایتالیا و واتیکان راهاندازی کردند. در حالی که مامور زن در تلاش برای برقراری تماس با اوجالان بوده، رهبر پ.ک.ک به شکل ناگهانی ایتالیا را ترک میکند.
پس از این رویداد تیم موساد به شکل جنون آمیری اوجالان را در اسپانیا، مراکش، تونس، سوریه و پرتغال تعقیب میکنند. اما مهمترین پیشرفت این تیم در زمانی رخ داد که یک مقام هلندی در آمستردام به مسئول موساد خبر داد که اوجالان با یک پرواز به نایروبی پایتخت کنیا رفته است.
موساد و سرویس اطلاعات امنیت ملی کنیا (NSIS) بهطور تاریخی روابط نزدیکی داشتهاند و همکاری اطلاعاتی زیادی با یکدیگر انجام دادهاند که همین امر به موساد اجازه میدهد تا با همکاری سرویس اطلاعات امنیت ملی کنیا، یک خانه امن در نایروبی راهاندازی شود. تیم موساد احتمالاً پس از تبادل اطلاعات با آمریکاییها، موفق شدهاند که اوجالان را تا اقامتگاه سفیر یونان در کنیا تعقیب و ردیابی کنند.
در همین زمان تیم جاسوسان موساد ضمن کنترل کامل ارتباطات سفارت یونان، تلاش کردند تا به حلقه امنیتی محافظان اوجالان نفوذ کنند و طبق گزارش نشریه نیشن به نقل از مقامات امنیتی ارشد کنیا، ماموران موساد با همکاری تیمی از ماموران امنیتی کنیا محل سکونت سفیر یونان را محاصره کردند و منتظر خروج اوجالان از اقامتگاه سفیر یوانان شدند و به محض خروج او، اوجالان توسط ماموران کنیایی و اسرائیلی ربوده شد و به فرودگاه ویلسون منتقل شدند.
پس از این رویداد اوجالان در هواپیمایی قرار داده شد و تحویل نیروهای سازمان اطلاعاتی ترکیه (میت) داده شد و بر اساس توافق اولیه نتانیاهو و ترکیه، تمام مسئولیت یافتن و ربایش اوجالان را ترکیه به عهده گرفت. امری که به فاشیستهای ترک اجازه داد تا جشنی ملی برپا کنند و پروپاگانداهای قاهرانهای از این رویداد در نشریات خود منتشر کنند و فضای ناسیونالیستی حاکم بر کشور را تقویت کنند. آن روزها در روزنامههای ترک مانند دیلی صباح نوشته میشد که وقتی یک افسر ترک مچ دست اوجالان را گرفت و به او گفت به انتهای راه رسیدهای و تو را به ترکیه میبریم، آپو از وحشت یخ زده بود!
تبعات توطئه بینالمللی؛ کشتار شهروندان کورد توسط اسرائیل در آلمان
پس از ربایش عبدالله اوجالان و اسارت او در دستان رژیم ترکیه در روز ۱۵ فوریه ۱۹۹۹، کوردها در سراسر جهان موجی عظیمی از اعتراضات را از شرق و شمال کوردستان در ایران و ترکیه تا قلب اروپا سازماندهی کرده و به سفارتهای یونان، کنیا، ترکیه و اسرائیل در بسیاری از کشورها حمله کردند. کوردها در سراسر دنیا بسیاری از دیپلماتهای کنیایی و یونانی را به گروگان گرفته بودند و سفارتهای این کشورها را اشغال کرده بودند. همچنین دفتر بسیاری از احزاب حاکم و احزاب چپ در سراسر اروپا در اعتراض به دستگیری اوجالان توسط آنها اشغال شده بود.
با این حال، یکی از این اعتراضات از بقیه سرنوشت خونینتری داشت. هنگامی که در روز ۱۷ فوریه، چند صد نفر از تظاهرات کنندگان کورد و حامیان عبدالله اوجالان در برابر ساختمان کنسولگری اسرائیل در برلین تجمع کردند و در میانههای ظهر معترضان پس از درگیری شدید با پلیس توانستند وارد کنسولگری اسرائیل شوند. اما بر خلاف سایر موارد اشغال ساختمانهای دیپلماتیک، معترضان غیرمسلح کورد توسط نیروهای ارتش اسرائیل که در کنسولگری مستقر بودند به رگبار بسته شدند و۴ شهروند کورد در نتیجه این تیراندازی وحشیانه جان باختند و ۱۴ نفر دیگر نیز زخمی شدند.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل به سرعت نسبت به این اقدام جنایتکارانه نیروهای ویژه اسرائیل در برلین واکنش نشان داد و از آن دفاع کرد. او کشتار معترضان کورد را این گونه توجیه کرد که معترضان سعی داشتهاند اسلحه یکی از نیروهای امنیتی اسرائیلی در کنسولگری را بگیرند و در این زمان بوده که نیروهای ارتش اسرائیل به سمت کوردها تیراندازی کردهاند. با این حال، سالها بعد، آوی پریمور، سفیر وقت اسرائیل در آلمان در گفتوگو با یک رسانه آلمانی ادعای نتانیاهو درباره اینکه تیراندازی به معترضان کورد در راستای دفاع از خود بوده را زیرسوال بود. پریمور به روزنامه دِر تاگسشپیگل (Der Tagesspiegel) گفت که اگر امروز بخواهیم به اتفاقات آن روز و کشته شدن معترضان کورد توسط سربازان اسرائیلی نگاه کنیم، تیراندازی و کشتار آنان مصداق دفاع از خود نبود.
همچنین دستگیری اوجالان در فلسطین اشغالی نیز به برپایی تظاهراتهای اعتراضی منجر شد. صدها نفر از هواداران جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین (DFLP) در شهر نابلس در کرانه باختری رود اردن با در دست داشتن تصاویر عبدالله اوجالان در اعتراض به دستگیری وی تجمع کرده و پرچمهای آمریکا، اسرائیل و ترکیه را به آتش کشیدند.
قرن بیست یکم: افول سوسیالیستها و اوجگیری اسلامیسم در فلسطین
آغاز قرن بیست و یکم برای چپ فلسطین، روزهای آغاز افول اقبال عمومی و توانایی این گروهها بود. سوسیالیسم عملاً موجود قرن بیستمی جای خود را به سرمایهداری هار نئولیبرالی داده بود که از نظر نظامی به شدت سیاستهای مداخلهگرانه را ترویج میکرد. در منطقه غرب آسیا، شمال آفریقا و شرق اروپا، مذهبیون افراطی جان تازهای گرفتند و گروههای ستیزه جو بیشماری از زیر خاک سر برآوردند.
در سایه رشد سرطانی اسلام سیاسی در منطقه غرب آسیا که نتیجه طرح کمربند سبز اسلامی آمریکا برای مبارزه با بلوک شرق بود و همچنین سایه افکندن جنبشهای اسلام سیاسی تحت حمایت آمریکا در منطقه از یک سو و تلاش ایران برای تقویت گروههای اسلامگرای نزدیک به خود از سوی دیگر، باعث تقویت گروههای افراطی اسلامی شد. در جریان انتفاضه دوم، گروه اخوان المسلمینی حماس و گروه جهاد اسلامی با رهبری یک کمپین خونین بمبگذاریهای متعدد، اسرائیل را وادار به عقبنشینی کردند. هر چند که جبهه خلق برای آزادی فلسطین (PFLP) مهمترین گروه چپ گرای فلسطینی نیز در انتفاضه دوم نقش قابل توجهی داشت، اما با سر کار آمدن اسلامگرایان در ترکیه و ایجاد محور اخوانی قطر – ترکیه در منطقه شرایط برای همیشه تغییر کرد.
در نتیجه حمایتهای سیاسی، نظامی و مالی ایران و حمایتهای ترکیه و قطر از جریانات اسلامیست، گروههای چپ فلسطینی تا حد بسیار زیادی به حاشیه رانده شدند و از سوی دیگر، خیانتهای بی شمار دولت قانونی فلسطین تحت کنترل جنبش فتح نیز تضعیف هر چه بیشتر چپ فلسطین را به همراه داشت.
ایران و ترکیه، دو دشمن قسم خورده و سازش ناپذیر مبارزات رهاییبخش کوردها، حامیان اسلامگرایان فلسطینی هستند. امری که باعث شده اسرائیل برای تضعیف حمایت ایران و ترکیه از گروههای اسلامگرای فلسطینی، در حد جنگ کلامی و تبلیغاتی از برخی از گروههای کورد حمایت کلامی کند.
البته این حمایتها چیزی بیش از ابزاری برای اعمال فشار به دولتها و بالاخص دولت ترکیه نبودهاند و تنها هدف آن نیز تعدیل موضع دولت اسلامگرای اردوغان در برهههایی در قبال اسرائیل بوده است و اسرائیل هرگز هیچ کمک واقعی به کوردها نکرده است.
زمانی که پارت دموکرات کوردستان (پ.د.ک) به رهبری مسعود بارزانی قصد برگزاری رفراندوم استقلال را داشت، در حالی که بسیاری از گروههای کورد در سراسر مناطق کوردستان، مخالف این اقدام بودند؛ تقریباً تنها کشوری که از اقدام بارزانیها حمایت کلامی کرد، اسرائیل بود. هر چند طرفداران حزب دموکرات نیز در برخی تجمعات خود با نمایش دادن، پرچم اسرائیل در کنار پرچم دولت اقلیم کوردستان عراق به لطف اسرائیل پاسخ دادند. اما واقعیت این است که رفراندوم کوردستانی برگزار شد و مطابق انتظار با پیروزی قاطع آرا خواهان استقلال همراه شد، اما سیاست در جهان واقعی نتیجه دیگری را نشان داد و شکست طرح رفراندوم نه در برگه رای که با حمله نیروهای عراقی به کرکوک و از دست رفتن آن همراه شد و همچنین ترکیه و ایران رفراندوم را طرحی اسرائیلی خواندند و آمادگی خود حتی برای حمله نظامی همه جانبه به کوردستان در صورت تشکیل دولت مستقل در کوردستان اعلام کردند و مسعود بارزانی، سرکرده حزب دموکرات در نتیجه این شکست فضاحت بار مجبور به کنارهگیری از سیاست و فضای عمومی شد.
با این حال، نیروهای چپ در فلسطین و در کوردستان همچنان به حمایت از آرمانهای یکدیگر ادامه میدهند. نایف حواتمه، رهبر جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین اعلام کرد که سازمان او از ابتدا حامی حق تعیین سرنوشت کوردها بوده و همچنان در کنار آنان ایستاده است. همچنین لیلا خالد، چریک افسانهای جبهه خلق برای آزادی فلسطین طی سالهای اخیر بارها به ترکیه سفر کرده و از مبارزات گروههای کورد، زندان سیاسی چپ گرا کورد و بالاخص حزب دموکراتیک خلقها (HDP) علیه رژیم فاشیست ترکیه حمایت کرده است.
همچنین در سال ۲۰۰۹ مازن صفی نامهای منتشر کرد که «پولات جان از کوهستانهای کوردستان» برای او فرستاده بود. صفی پس از انتشار مقالهای درباره نبرد قلعه شقیف این نامه را دریافت کرده بود و در این نامه که به زبان عربی نوشته شده بود؛ پولات جان میگوید که «سم مهلک» نژادپرستی که توسط «صهیونیستها، امپریالیستها و قدرتهای مرتجع منطقه» گسترده شده است، موجب شده تا فلسطینیها مشارکت کوردها در آرمان خود را فراموش کنند. پولات جان در این نامه برای نویسنده فلسطینی نوشته است: «همه بدانند که از روزگار صلاحالدین ایوبی تا دهها رفیق عربی که در کوهستانهای کوردستان به شهادت رسیدند، خون کورد و عرب متحد و یکپارچه در دفاع از کرامت و آزادی ملتهای کورد و فلسطین بوده و همچنان نیز این گونه است.»
این گریلای وقت حزب کارگران کوردستان در نامه خود همچنین نوشته است: «برادر و رفیق من، نکته مهم این است که با وجود ظالمان، عملههای آنها و نژادپرستان، عواملی که ما را به هم پیوند میدهد هزار برابر بیشتر از عواملی است که ما را از هم جدا میکنند. پیروز باد قدس اشغالی!» گفتنی است که چند سال بعد از این نامه، پولات جان به یکی از فرماندهان ارشد یگانهای مدافع خلق (YPG) و نیروهای سوریه دموکراتیک تبدیل شد.
همچنین در زمان حمله اشغالگرانه ترکیه به عفرین و پروژه تغییر بافت جمعیتی منطقه با استفاده از آوارگان فلسطینی که با استقبال حماس مواجه شد و خالد مشعل آن را پیروزی بزرگ اسلام نامید، گروههای سکولار و چپگرای فلسطینی همگی به اتفاق مخالفت خود با اقدامات اشغالگرانه ترکیه را اعلام کردند. حتی بسیاری از آنان اقدام رژیم ترکیه برای اسکان آوارگان فلسطینی در سرزمینهای اشغالی عفرین را با اشغالگری اسرائیل و پاکسازی قومی صهیونیستها مقایسه کردند. در این میان وزیر امور خارجه وقت فلسطین و کنسول فلسطین در اقلیم کوردستان عراق با شدیدترین لحن این اقدام را محکوم کرده و مصداق بارز اشغالگری دانستند و با اشاره به همبستگی مبارزات کوردستان و فلسطین، به شهدای کورد در جنگ با اسرائیل اشاره کردند.
راهحل فلسطین بازگشت به پارادایم سوسیالیستی است
پس از رویدادهای ۷ اکتبر، رژیم اسرائیل کارزار جنگ نسل کشی وحشیانهای علیه مردم فلسطین و بهطور مشخص مردم بی دفاع غزه به راهانداخته است.
پ.ک.ک نیز مانند هر نیروی سیاسی دیگری در منطقه، موضع خود در قبال مهمترین رویداد در حال رخ دادن در جهان و منطقه را روشن کرده است. کنفدرالیسم جوامع کوردستان (KCK)، سازمان چتری که پ.ک.ک و بسیاری از سازمانهای متحد و احزاب آپوئیست کورد را در زیر چتر سیاسی خود مستقر کرده است، در روز ۱۳ اکتبر بیانیهای صادر کرد و اقدام اسرائیل در غزه را بهعنوان قتل عام توصیف کرد.
البته کنفدرالیسم جوامع کوردستان در کنار محکومیت شدید اقدامات اسرائیل، گروه اخوان المسلمینی حماس را نیز محکوم کرد. جمیل بایک، ریاست مشترک کنفدرالیسم جوامع کوردستان و از رهبران بنیانگذار حزب کارگران کوردستان اقدامات اسرائیل در غزه را تحتعنوان «نسل کشی» توصیف کرده و افزود که هدف آشکار اسرائیلیها «پاکسازی فلسطینیها از سرزمین تاریخی آنها» است. او همچنین عنوان کرد که «حماس پیشاهنگان مبارز فلسطین را در هم شکست و مبارزات خلق فلسطین را از مسیر خود خارج کرده است» و حماس را با هُدا پار (HÜDA-PAR)، یک حزب اسلامگرای اخوان المسلینی کورد که ارتباط تنگاتنگی با دولت ترکیه دارد، مقایسه کرد. هُدا پار یهطور گستردهای بهعنوان بازوی سیاسی تشکیلات حزب الله کورد، یک گروه تروریستی اسلامگرا که فعالان ناسیونالیست و چپگرا کورد را در دهه 1990 به قتل میرساند. گفتنی است که در انتخابات سال گذشته میلادی، ۴ کاندیدای هُدا پار در ائتلاف با حزب عدالت و توسعه (AKP) اردوغان وارد پارلمان ترکیه شدند. پ.ک.ک معتقد است که ترکیه همان سیاست اسرائیل در پرورش و تامین مالی حماس را در قبال حزب الله و هدا پار اتخاذ کرده تا با حمایت از گروههای اسلامگرا و فضا دادن به آنها، رقیبی برای سازمانهای چپگرا و سکولار ایجاد کند.
جمیل بایک همچنین از فلسطینیها خواست که به «پارادایم سوسیالیستی» که احزاب فلسطینی در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ دنبال میکردند، بازگردند. او افزود که هر چند تمام جنبشها در آن دوران از پارادایم سوسیالیستی پیروی نمیکنردند، اما حتی آنهایی که ایدئولوژی متفاوتی داستند، بهنوعی تحت تاثیر سوسیالیسم بودند و از تجربیات سوسیالیستی در سیاست و سازمان دهی اجتماعی بهره میبردند.»
دوران کالکان، یکی دیگر از رهبران حزب کارگران کوردستان نیز به فلسطینیها هشدار داد که زیر ظلم و استثمار حاکمان عرب قرار گرفتن نمیتواند راهکار آنها برای آزادشدن از زیر سلطه اسرائیل باشد. در واقع، مصطفی کاراسو، یکی از اعضای بنیانگذار پ.ک.ک در گذشته نیز گفته بود که ما در کنار فلسطینیها هستیم اما تعصب اسلامی و ناسیونالیسم عربی را رد کرده و محکوم میکنیم.
با این حال، جمیل بایک، دوران کالکان و بیانیه کنفدرالیسم جوامع کوردستان همگی به اتفاق ترکیه را به سوءاستفاده ریاکارانه از آرمان فلسطین بهمنظور جلب حمایت از نسل کشی کوردها متهم کردهاند.
رهبران پ.ک.ک در اظهارات خود خواستار راهکاری بر اساس کنفدرالیسم دموکراتیک به جای راهکارهای مبتنی بر ایده دولت – ملت شدهاند. کالکان در این باره تا جایی پیش رفت که اظهار داشت تحمیل یک راهکار دولتگرایانه و تقسیم آن تکه کوچک زمین به ۲ دولت، فاجعهبار خواهد بود. هر چند که پ.ک.ک در حال حاضر مانند دوران اوج جنبش سوسیالیستی در فلسطین متحدان قدرتمندی در آنجا ندارد، سعی کرده که چندان وارد جزئیات مواضع خود در قبال فلسطین نشود و بیشتر به نقد طرفین و ارائه راهکار خود بپردازد. کنفدرالیسم جوامع کوردستان در بیانیه خود در رابطه با جنگ در فلسطین نوشته است: «هیچ یک از دولتها و قدرتهای هژمونیک طرفدار راهحل سیاسی برای مسئله فلسطین و همزیستی برابر و دموکراتیک خلقهای عرب و یهودی در خاورمیانه نیستند و برای آن تلاش نمیکنند. مردم خاورمیانه و جهان با آگاهی از این رویکرد دولتها، باید مبارزات خود را در همبستگی با خلق فلسطین ادامه داده و گسترش دهند.»
در واقع میتوان موضع حزب کارگران کوردستان در رابطه با مسئله جنگ نسل کشی اسرائیل علیه فلسطین را در پس زمینه ایده آپوئیستی انقلاب علیه دولت – ملت درک کرد و ضمن تاکید بر شباهت مصائب و جنایاتی که علیه خلق کورد و فلسطینی انجام شده، خطرات رویکردهای فرقهای اسلامی و ناسیونالیستی را یادآورد شده و با تاکید بر پایبندی خود به آرمان فلسطین، حامی قدرت گرفتن مجدد پارادایمی سوسیالیستی در مبارزات فلسطینیها است.