سوران محمدی
زمانیکە هنوز نام ژینا بە رمزی برای مفصل بندی مطالبات انباشتە شدە در کوردستان و ایران بدل نشدە بود، زنان کورد در شمال کوردستان و سپس در روژآوا، در میانە جنگ و نا امنی های مداوم، در حال برساختن سیاست های جدیدی برآمدە بودند کە بر برابری جنسیتی تمرکز یافتە بود. اگرچە فقدان یا قلت آگاهی از تحولات جنبش زنان کورد در ادبیات سیاسی فارسی، در سالهای گذشتە بە تولید گونەای از مناقشات کلامی میان فعالان زن در مرکز و کوردستان نیز انجامیدە بود، اما نگاە خود محور بین زنان مرکز و همراهی برخی از آنان با فمینیسم اسلامی، مانع از درک تحولاتی شد کە سرانجام در بطن جامعە کوردستان، جامعە سیاسی ایران را دستخوش تحولاتی پیش بینی ناشدە قرار داد. با این وجود در همان سالها پژوهشگران اروپایی، بدون در نظر گرفتن نگرەهای ایدئولوژیک، با پرداختن بە موضوع زن آزاد، فرایندهای روزمرە تبدیل زنان بە مبارزان جنبش فمینیستی را بر مبنای مطالعات اتنوگرافیک در ترکیە، در باکور و روژآوای کوردستان پیگیری می کردند.
کتاب جنبش آزادیخواهی زنان کورد؛ جنسیت، سیاست های تنانە و فمینیسم مبارز، اثر ایزابل کایزر آکادمیسن مدرسە علوم اقتصادی و سیاسی لندن، در سال ٢٠٢١ از سوی انتشارات دانشگاە کیمبریج چاپ و منتشر شدە است. این کتاب متشکل از یک مقدمە، پنج فصل و یک موخرە است. مقدمە این کتاب با نقل قولی از عایشە گوگهان، ژورنالیست، سیاستمدار و شهردار پیشین شهر نصیبین در مصاحبەای در سال ٢٠١٥ در آمد- بزرگترین شهر کوردستان در ترکیە – آغاز می گردد: زمانیکە همراە با دیگر زنان برای آزادی مبارزە می کنم، احساس آزادی و برابری می یابم. ممکن بود کە اگر این مبارزات سازماندهی نشدە بودند، چنین احساسی بە من دست نمیداد. اما آزادی بسی دور است و بر این نکتە واقفم کە صدها سال برای دستیابی بە آن نیاز داریم.
کایزر با تکیە بر بخشهای دیگری از گفتگوی خود با عایشە تاکید می نماید کە سنگ بنای ایدئولوژی آزادی زنان از ابتدا مبتنی بر وقوف اهمیت مبارزه ای متحد به رهبری زنان و برای زنان، علیه نظام سرمایه داری و جامعه مردسالار بودە است.در همین راستا با تاکید بر تفاوت بین آزاد بودن و زندگی آزاد گوکهان بر این باور است کە آزاد بودن با مشارکت در جریان مبارزات روزمره دست یافتنی است.
کایزر در مقدمە کتاب خود این روایت را بسط می دهد کە زنان برای دستیابی به زندگی آزاد لزوما ناگزیر هستند تا خود را از قید یک جامعه نژادپرست، زن ستیز و سرمایه دار رها کردە و در جریان آن نه تنها خود، بلکه ملت تکه تکه شده و تحت ستم کورد را نیز به سوی آزادی راهنمایی کنند. محوریت زنان در جریان این مبارزە، با شعار “ژن، ژیان، آزادی” نمایندگی می شود کە یکی از شعارهای اصلی جنبش زنان است.
کایزر بە یاد می آورد کە در جریان دیدار خود با عایشە گوکهان، شعار ژن، ژیان، آزادی نه تنها بر روی بنرها و پوسترهای دفتر KJA وجود داشت، بلکه در تظاهرات آن دورە و پس از آن نیز سر داده شد. اق در مقدمە کتاب خود با تکیە بر یکی از ابعاد نظریە کنفدرالیسم دموکراتیک اوجالان، بر این باور است کە این تئوری، آزادی زنان را به آزادی ملی پیوند دادە و یک ملت غیردولتی مبتنی بر برابری جنسیتی، دموکراسی رادیکال، بومشناسی و دفاع از خود را پیشبینی می کند. در پیگیری این شعار سیاسی است کە زنان در اواسط دهه 2000 با این ایدئولوژی در شاخه سیاسی جنبش زنان و سیستم ریاست مشترک قادر بە کسب سهمیه 40 درصدی گشتە و از آن زمان بە بعد در بسیاری از ساختارهای حزبی سیاسی محلی و ملی، در ترکیە، در روژآوا، در باشور کوردستان، در جریان مبارزە خود را سازماندهی کردند. از همین رو کایزر بر این باور است کە تحولات تاریخی جنبش آزادی کورد با تاریخ زنان کرد در هم تنیدە است، با این حال، این تحولات نیازمند ارجاعات تاریخی و ایدئولوژیکی خاص بخود هستند.
در همین راستا است کە کایزر بر نقش اوجالان در ایجاد جنبش زنان تاکید کردە و بە نقل قولی از اوجالان اشارە می کند کە مبارزه برای آزادی زنان باید از طریق ایجاد احزاب سیاسی زنان، دستیابی به جنبش خلقی زنان، ایجاد سازمانهای غیر دولتی و ساختارهای سیاسی دموکراتیک زنان انجام شود. بر اساس این رویکرد، زنان هر چه بیشتر خود را توانمند سازند، شخصیت و هویت آزاد خود را باز می یابند، من اطمینان کامل دارم که زنان فارغ از فرهنگ ها و قومیت های مختلف، همه کسانی که از نظام طرد شده اند، موفق خواهند شد. قرن بیست و یکم قرن آزادی زنان خواهد بود.
با چنین مقدمەای کایزر فصل نخست کتاب خود را با این سوال آغاز می کند کە آیا حزب کارگران کوردستان حزب زنان است؟ کتاب در ادامە بە زمینە و زمانە شکل گیری مبارزات زنان در بطن تحولات حزب کارگران کردستان می پردازد. او درفصل نخست با اشارە بە شکل گیری نخستین سازمان زنان در درون این حزب، اتحادیە زنان میهن دوست کوردستان YJWK, Yêkitîya Jinên Welatparêzên Kurdistanê بر این باور است کە همزمان با تاسیس آن در سال ١٩٨٧، این اتحادیە در هانور آلمان نیز بە سازماندهی زنان دست زدە بود. با این وجود و بر اساس تحقیقات بە عمل آمدە از سوی دیگر پژوهشگران، کایزر بر این باور است کە در همان زمان مهمترین مانع برای سازماندهی زنان کرد، حتی در اروپا نیز مفهوم ناموس honour بود. زیرا این مفهوم مستقیما بە ذهنیت مردانە و احساس تملک مرد بر بدن زن و جنسیت زن ارتباط پیدا می کرد. کایزر ضمن اشارە بە ریشەهای فرهنگی و دینی این پدیدە، بە نقش اوجالان در تغییر این رویکرد پرداختە و اعتقاد دارد کە اوجالان با ایجاد رابطە زنان با یک گذشتە رازآلود، یعنی دوران نوسنگی در مزوپوتامیا، نە تنها این مانع را از میان برداشت بلکە فراتر از آن، آزادی مردان و میهن را نیز بە آزادی زنان پیوند می دهد. از این مرحلە بە بعد است کە زنان نە تنها در اروپا، بلکە در داخل ترکیە و در باکور کوردستان نیز زمینە را برای مشارکت در فرایند سیاسی در قالب نخستین حزب زنان کورد، PJKK حزب کارگران زن کوردستان و نیز پیوستن زنان بە احزابی مانند د.پ/ دە پ و بدپ و هدپ هموار می کند.
کایزر ضمن گفتگو با فرماندهان زن حزب کارگران کوردستان، ماهیت مناظرات درون حزبی میان زنان و مردان را نیز بە خوبی بە تصویر کشیدە و در ادامە بە ظهور دانش جدیدی در میان کوردها، ملهم از سخنان اوجالان، با عنوان ژنولوژی اشارە می کند. او بر این باور است کە جنبش زنان کرد مبارزات خود را فمینیستی قلمداد نکردە بلکه آن را با عنوان مبارزە برای رهایی زنان یا مبارزه برای برابری جنسیتی تعریف میکند. تا اواخر دهه 1990جنبش عنوان فمینیست را رد می کرد. اما بعد از سالهای ١٩٩٠، زنان کورد و فمینیستهای ترک و نیز گروههای بین المللی فمینیست، با مد نظر قرار دادن مسالە صلح، نقض حقوق بشر و ضدیت با نظامی گری، از تعامل بیشتری با هم برخوردار شدند. با این وجود زنان کرد، بر اساس مبانی کنفدرالیسم دمکراتیک، با ژنولوژی که ظاهراً با برساخت دانش زنانە، فراتر از فمینیسم گام بر میدارد، درصدد مفهوم پردازی جامعەای برابر بە لحاظ جنسیتی برآمدەاند.
فصل دوم کتاب با عنوان دیاربکر زیر آتش، زنان در سنگرها، بە تجربە سازماندهی زنان کورد در قالب ک.ژ.آ یا کنگرە زنان آزاد می پردازد. در این فصل کایزر ضمن پرداختن بە سیر تحولات سیاسی و نظامی در درون شهرهای باکور کوردستان، تجربە سازماندهی زنان در پارلمان ترکیە، سازمانهای مدنی و حزبی در ترکیە و سرانجام حضور و مشارکت زنان در جنگ خندقها نیز می پردازد. همدلی کایزر اما مانع از ناشنیدە ماندن انتقادات نمی شود. کایزر با تاکید بر تداوم فضای قطبی شدە میان کوردها و دولت ترکیە، بر این باور است کە استراتژی و نتایج جنگ خندقها، بە انتقادات صریح و بی پردە و گاە خصوصی منجر شدە است. او از ملاقات خود با یکی از زنان کورد با نام روکن یاد می کند: من چند بار با روکن ملاقات کردم؛ هر بار او از وخامت اوضاع سیاسی عصبانی تر و عصبی تر بود. زمانیکە برای آخرین بار در نوروز ٢٠١٦ او را دیدم، گلایه میکرد کە این وضعیت یک فاجعه است، همه جوانان ما می میرند، چه کسی پاسخگوی آن خواهد بود؟ دیگر هیچکس به سیاستمداران ما اعتماد ندارد، همه از آنها متنفرند. کایزر بر این باور است کە خشم روکن نه تنها منعکس کننده ماهیت صریح سخنان او بود، که به وضوح به آن افتخار می کرد، بلکە همزمان موقعیت متفاوت او را در مبارزه نیز منعکس می کرد: از آنجایی که او از طبقه متوسط رو به بالا بود، چیزهای زیادی برای از دست دادن داشت و سود بسیار کمی از این جنگ می برد.
کایزر بر این باور است کە تا مرحلە جنگ خندقها در باکور کوردستان، جنبش زنان کورد در دوران شکوه خود، سیاست را بازآفرینی کردە و تصورات جدیدی را از برابری و عدالت مبتنی بر جنسیت را بنیان نهاد. او در ادامە می نویسد کە زنان کورد در مرحلە کنونی نیز بر این باورند کە یک بار این شکوە را کسب کردیم از همین رو، میتوانیم دوباره آن را بدست بیاوریم.
عنوان فصل سوم، زندگی در کوهستان، آموختن آزاد بودن، بە مفهوم زنانگی و تجربە زیستە زنان کورد در کوهستان می پردازد. کایزر در این فصل بحث مفهومی خود را در تقاطع موضوعاتی مانند زنانگی، ناسیونالیسم و فمینیسم، نظامی گری، ذهنیت و عاملیت و تداوم خشونت و مقاومت قرار می دهد کە خود بخشی از فرآیند ذهنی شدن، تبدیل شدن بە یک سرباز منضبط و و در عین حال زن آزاد است. زیرا جنبشهای رهایی بخش انقلابی و پسااستعماری از نظر تاریخی و بینافرهنگی، در راستای دگرگونی های عمیق اجتماعی، از جمله هنجارها و روابط جنسیتی هموارە از حضور زنان در میان صفوف خود استقبال کردەاند. روایت این فصل با حضور کایزر در کوههای کردستان، با پرسشی از ویان، فرماندە گریلاهای زن آغاز می شود: چە چیزی از یک زن، یک چریک خوب می سازد؟
کایزر ضمن اشارە بە دیدار با فرماندهان حزب حیات آزاد کوردستان و بازدید از آکادمی شیرین علم هولی، بە این نکتە اشارە می کند کە حزب کارگران کوردستان، در راستای تبدیل اعضای خود بە رزمندە، خود را بە عنوان یک حزب آموزش دهندە می نگرد کە از ظرفیت نبرد در راستای ایجاد تغییر برخوردار باشند. از همین رو بە معرفی برنامەهای درسی زنان در درون این حزب کە متشکل از اهمیت آموزش، تاریخ و جامعە شناسی، تاریخ کوردستان، واقعیت رهبری، تاریخ حزب، جنگ ویژە، فرهنگ و… می باشد اشارە می کند. هنر جنگ، تجربە جنگ در کوردستان، وضعیت فرماندهان و گریلاهای زن نیز از جملە عناوین درسهای تئوریک نظامی زنان بە شمار می روند. در پایان این بخش، نویسندە بر این باور است کە زنان چریک اگر خواهان درک معنای زندگی در حزب باشند ناگزیرند سبکهای زندگی و مبارزە را در چارچوب زنانگی، آنگونە کە برای آنان مقرر شدە است اجرا کنند. این مسالە به تحلیلهای پیچیدهتر و ظریفتر از عاملیت زنان در متن تحولات اجتماعی-سیاسی منجر می شود. بە باور وی مورد جنبش زنان کورد و آموزش آنها برای تبدیل به یک مبارز نشان داده است که می توان هر دو را انجام داد.
کایزر در فصل چهارم تجربە زنان کورد در آوارگی را بازگو می کند. عنوان این فصل مبارزە برای زندگی و بزرگداشت مرگ در کمپ مخمور است. او بر این باور است کە کنفدرالیسم دموکراتیک، که برابری جنسیتی رکن اصلی آن را تشکیل می دهد، برای نخستین بار در کمپهای کوهستانی چریک ها عملی شده است، اما از سال 2012 در روژاوا، از سال 2015 در جاهایی مانند شنگال و نیز در اردوگاە مخمور نیز عملی شدە است. او کە بە منظور انجام پژوهش خود مدتی را در این کمپ نیز گذراندە است، هدف از نگارش این فصل از کتاب خود را بازنمایی مبارزە در چارچوب زنانگی قلمداد می کند. از همین رو، کایزر این مفهوم را بسط می دهد چگونه مادران می توانند از نقش های متمایزی در تقسیم کار فراملی در حزب برخوردار بودە و از سوی دیگر باتوجە بە تجربە زنان کورد، دوگانەهای زنان تحت ستم یا آزاد شده، یا دوگانە مفهومی قربانی و عامل را واسازی نمودە و چرخشهای مفهوم جنسیت را در زندگی تبعیدی بازنمایی کند. کایزر در این بخش اظهار میدارد که مادران با به اشتراک گذاشتن تجربیات شخصی خود در حوزه عمومی به عنوان بیان آسیبهای جمعی و گذشتههای خاموش، جدایی مفروض بین حوزه خصوصی و عمومی را بیثبات میکنند.
کایزر در فصل پنجم کتاب خود با عنوان اهمیت کنترل بدن های شخصی و تمایلات جنسی زنان در پروژه انقلابی، بە فرایند واسازی و بازسازی سکچوالیتە و سیاستهای بدن در چارچوب حزب کارگران کوردستان می پردازد. وی این فصل را با واگویەای از فرماندە لیلا آگری آغاز می کند کە برای ما مهم آزادی جامعه و آزادی زنان است. در این فرآیند برای ایجاد تغییر در جامعە، ما همه چیز، از جملە هویتهای جنسی، همجنسگرا بودن یا لزبین بودن را به چالش می کشیم. ما جنسیت را رد نمی کنیم اما از نظر ما جنسیت همه چیز نیست.
کایزر میگوید در سراسر مسیر تحقیقاتی پروژە خود با این پرسش مواجە بودە است کە چە بر سر سکسوالیتی خواهد آمد و این مفهوم در قالب سیاستهای این حزب بە کجا خواهد رسید؛ اما با شنیدن این جملات از لیلا، مطلب را بە نحو کلی درک کردە است. زیرا دریافتە است کە این درک از جنسیت و سیاستهای سکسوالیتە، انقلابی مترقی است کە صرفا برای اقتصادی کمونال و یک اکولوژی پایدار مبارزە نمی کند، بلکە بلکە حول برابری و عدالت جنسیت-محور مفصل بندی می گردد.
کایزر بر این باور است زنانی را کە در دیاربکر، استانبول، مخمور، روژآوا، سلیمانیە و نیز در کمپهای گریلا ملاقات کردە است، همگی بر رویکرد رادیکالشان نسبت بە مسالە زن تاکید داشتەاند؛ امری کە در نگاە آنان، فراتر از مرزهای فمینیسم غربی قرار می گیرد. با این وجود کایزر بر این باور است کە در دورە پژوهشی خود، سخن گفتن در رابطە با سکس، سکسوالیتە، رابطە جنسی و عشق هموارە مسالەای جالش بر انگیز بود. بە ویژە کە سخن گفتن در این بارە با اعضای شاخه مسلح جنبش بە هیچ وجە کار سادەای نبود، زیرا موضع رسمی بر این مبنا استوار است که چریک ها نیازی به رابطە و صمیمیت فیزیکی نداشتە و در داخل این حزب هیچ گونە رابطه جنسی وجود ندارد؛ به جز عشق به دوستان، سرزمین، مبارزه و رهبر نمیتوان بە چیز دیگری عشق ورزید و اگر این قوانین زیر پا گذاشتە شوند، شخص به عنوان فردی ضعیف که ایدئولوژی حزب را به درستی درک نکرده و سقوط کرده است، شناختە می شود.
کایزر با اشارە بە گفتگوی خود با یکی از اعضای قدیمی این حزب با نام زین، مینویسد زمانیکە اوجالان پارادایم جدید خود را از زندان در قالب دفاعیات منتشر و در سال ٢٠٠٥ نیز ایدە کنفدرالیسم دمکراتیک را مطرح کرد، رابطە زنان با بدن خود دستخوش تغییر گشت. زین بە یاد می آورد کە در دهه ١٩٨٠، برخی از زنان گریلا موهای خود را می پوشانیدند، ابروهایشان را بر نمی داشتند یا بە اصلاح موهای صورت خود توجهی نمی کردند. در آن دورە این تفکر حاکم بود کە هر چە کمتر بە ظاهر توجە شود، گریلای زن آزادتر خواهد بود. هر چە بیشتر معیارهای زیبایی نادیدە گرفتە می شدند، زندگی بر مبنای معیارهای سیستم حاکم بیشتر بە هم ریختە می شد. از سوی دیگر اگر یک گریلای زن، ویژگیهای زنانە خود را برجستە می کرد، این امکان وجود داشت کە بە عنوان نشانەای از تمایل برای جلب گریلاهای مرد تفسیر شود. اما بعد از سالهای ٢٠٠٠، آستین لباسهایمان کوتاهتر می شوند، چهرەها زنانەتر شدە و دستبند یا گردن بند بە گردنها آویختە می شوند. بر اساس گفتگوها با اعضای این حزب، کایزر بر این باور است کە اوجالان از زنان خواستە بود که مراقبت از خود را شروع کنند، موهایشان را بلند کنند و موهای صورتشان را بردارند.
سیاستهای تنانە در چارچوب دیگری از جملە عدم امکان روابط عاشقانە بین کادرها، ازدواج و مسالە ال.جی.بی تی نیز مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. کایزر بر این باور است کە اعضای حزب کارگران کوردستان بە دلیل ترکیبی از محافظەکاری و هویتهای جنسی بە حاشیەراندە شدە در متن مبارزە برای رهایی کوردستان بە ندرت در رابطە با مسالە ال.جی.بی تی گفتگو می کنند. کایزر در این رابطە بە گفتگوی خود با دو تن از فرماندهان مرد این جنبش اشارە می کند: حضور در یک ارتش بە معنای کنترل تمایلات جنسی است؛ دگرجنس گرا یا همجنس گرا بودن تفاوتی در این مسالە ایجاد نمی کند. در صورتیکە فردی قادر بە کنترل این تمایلات باشد میتواند در درون این ارتش حضور داشتە باشد در غیر این صورت تداوم حضور وی امکان پذیر نخواهد بود.
کایزر در جمعبندی کتاب خود بر این باور است کە نوشته های اوجالان و پراکسیس جنبش زنان کورد به وضوح ساختار دو مفهوم شرم و شرف را به چالش کشیدە و آن را بر مبنای ایدئولوژی آزادیبخش خود مجددا پیکربندی کردند. آنها ایدئولوژی آزادی و رهایی را توسعه داده و برخی از جنبه های کنترل مردسالارانه را از بدن زن حذف کردند؛ از همین رو مفاهیم دوستی، عشق، ازدواج و خانواده در این فرآیند معنای جدیدی یافته است. در ادامە چنین درکی است کە کایزر در خاتمە کتاب خود با یادآوری سخنان لیلا آگری کە سکس همه چیز نیست، می نویسد سرانجام دریافتم که واقعیت بسیار پیچیده تر از آن چیزی است که ایدئولوژی آن را در معرض دید قرار می دهد. علاوه بر این، رویکرد ذاتگرایانە جدید زنانگی و دوتایی شدید بین زنان و مردان، کایزر را با پرسشها و تردیدهای جدیدی مواجە می کند؛ زیرا در صورتیکە زنان محور جامعه جدید باشند، در نتیجە ذاتگرایی برآمدە، مردان میتوانند بە دشمن یا دیگری بدل شوند.
در خاتمە کایزر با این پرسش کە اگر ایدئولوژی از کوه ها به شهرها منتقل شدە و به قانون تبدیل شود، چە اتفاقی روی خواهد داد؟ بر این باور است کە روژاوا و بحثهای مرتبط با این مسالە در آکادمیهای ژنولوژی یا اروپا احتمالا امکان بە چالش کشیدن حزب را مبنی بر ایجاد تجدید نظر در سیاستهای بدنه سختگیرانه حزب و مفاهیم دوگانە انگارانە با چالش مواجە کند.
در واپسین جملات نویسندە بر این باور است کە در کردستان کنونی، بستری که توسط سیاستهای necropolitics ، حملات و اشغالگری شکل گرفته است، نمیتوان انقلابیون کورد را چیزی کمتر از مقاومتهای نجیب مشاهدە کرد و به تصویر نکشید که در میان جنگ و تنشهای طولانی در حال ساختن نظام جدیدی مبتنی بر برابری جنسیتی هستند.
Necropolitics: مفهومی بسط یافتە از biopower فوکو؛ بە معنای استفادە از قدرت اجتماعی و سیاسی برای تحمیل ایستارهای سیاسی یک طبقە یا حاکمیت کە افراد جگونە زندگی کنند. بە معنای اشکال جدید و منحصر بفرد وجود اجتماعی کە در آن خیل فراوانی از مردم را در معرض شرایطی، همپای مردگان زندە، قرار می دهد.