هاوژین عزیز؛ مرکز مطالعات کردی

ترجمە: کاوە فاتحی

وریشە مرادی فعال کرد کە اخیرا توسط جمهوری اسلامی ربودە شدە است

ناپدیدساختن انسانها به معنای انکار وجود، حقوق و منزلت آنها است. ناپدیدسازیهای قهری تهاجم به جوهر انسانیت ماست.”

کوفی عنان، دبیرکل سابق سازمان ملل

در قلب شرق کردستان (ڕۆژهەڵات)، واقع در ایران، ناپدیدساختن ناگهانی یکی از مدافعان حقوق زنان کرد، وریشە مرادی موجی از شک و بهت را در میان جامعە جهانی کردها بە بار آورد. نمونه اخیر ناپدیدسازی قهری یکی دیگر از فعالان کرد از سویی یادآور چالشهای مستمری است که زنان کرد با آن روبرو هستند و از سوی دیگر نشانگر تداوم عزم راسخ و تسلیم ناپذیر وریشه مرادی با هدف توانمندسازی و آزادی زنان، به ویژه در ایران، پس از قتل حکومتی ژینا امینی است.

آنچە در مقالە حاضر می آید، آشنایی با نام وریشه مرادی و دیگر نامهایی بسان اوست. با این حال، این نامها و زنان صرفاً کسانی ناشناس و بی سروشکل نیستند. ناپدیدسازی، رنجها و اعدامهای احتمالی این زنان نباید به آمار صرف در یک فهرست بزرگتر از موارد مشابه فروکاستە شود. اینان زنان هستند؛ انسانهایی با داشتن رویاها و آرزوها. زنانی که شهامت و جرات تخیل آینده روشنتری برای خود و دیگر زنان دارند. زنانی کە ایستادگی و پارەکردن زنجیر و قیدوبندهای محدودکنندە کنونی را بر برتن‌کردن ردای آرامش‌بخش “بی‌تفاوتی” ترجیح دادند.

چە جسارت مثال زدنی می خواهد کە اینچنین صدای خود را در برابر رژیمی به شدت ستمگر، سرکوبگر و البتە بی‌رحم، کە    تحت لوای افراط‌گرایی مذهبی عاری از وجدان و انسانیت است، بلند کند؟  وریشە مرادی با علم بە اینکە در معرض تهدید و خطر در حیات کنشگری خود است، اما همچنان علاوە بر فعال بودنش، فریاد خود را رساتر و بلدنتر سر میدهد. چنین زنانی از بهترین و جسورترین ما هستند. زنانی کە تجلی جسارت و قابل ستودن هستند. نامشان را فریاد بزنیم و در کوشش و دفاع از آزادیشان سهیم باشیم.

ناپدیدسازی‌های قهری

ناپدیدسازی قهری، یک تاکتیک قدیمی موردعلاقە رژیم ایران و دیگر دولتهای استبدادی است کە نه تنها برای سرکوب صدای   مخالفان طراحی شده است، بلکه از آن بە مثابە تاکتیکی قدرتمند در جهت ارعاب، ترس و آزار استفاده می شود. ناپدیدسازی قهری حامل پیام ناگواری برای جوامع بەحاشیەراندەشدە است. علاوە بر سرکوب صدای اپوزسیون، ترس را در جامعە می‌کارد. این تاکتیک صرفا زنگ خطری برای کسانی کە دست بە مقاومت جانانە در برابر قدرت میزنند، نیست، بلکە ابزاری کارا در اختیار نخبگان سیاسی نیز است کە قادر بە حفظ قدرت خود باشند.

پس از ربودن وریشە مرادی، انجمن زنان آزاد شرق کردستان، موسوم به کژار (کۆمەلەی ژنانی رۆژهەڵاتی کوردستان) بیانیه ایی در مورد وریشە مرادی (جوانا سنە)، یکی از تاثیرگذارترین اعضای آن، منتشر کرد.

بنا بر بیانیە کژار، وریشه مرادی، فعال کرد کە در سازماندهی سیاسی شرق کردستان تاثیر بسزایی داشت، در تاریخ  یکم اوت ٢٠٢٣ توسط نیروهای امنیتی دولت ایران در نزدیکی سنە (سنندج) ربوده شد.

تا این لحظە، از محل نگهداری و سرنوشت وریشە مرادی هیچ اطلاعی در دسترس نیست کە بە نگرانی خانوادە او و سازمانش در خصوص سلامت و امنیت او دامن زدە است. کژار بر این باور است کە وریشه مرادی بە دست عوامل وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه پاسداران دستگیر شده است. از این رو صرفا جمهوری اسلامی ایران را مسئول امنیت او می داند.

عادی سازی این قسم از ناپدیدسازی منجر بە ایجاد ترس و وحشتی همیشگی شدە است.

نقش وریشە مرادی بە مثابە مدافع سرسخت حقوق زنان در ایران حائز اهمیتی بس فراتر از نقش او بە عنوان فعال کرد است و در واقع بە همین دلیل بە هدف رژیم تبدیل شد.

مرادی در حین سفر از مریوان به سمت سنه (سنندج) به همراه فرد دیگری با توسل بە خشونت از سوی نیروهای اطلاعاتی ایران دستگیر شد. به گفته شاهدان عینی، قبل از اینکە او را بە زور سوار بر خودرویی بی نام و نشان کنند، بە دست نیروهای امنیتی مورد ضرب و شتم قرار گرفت. تا این لحظە نیروهای امنیتی مانع از تماس تلفنی وریشە مرادی با خانوادەاش شدەاند. امکان دسترسی بە وکالت حقوقی، اگر کاملاً وجود نداشته باشد، کمرنگ به نظر می رسد.

وریشە مرادی، متعهد بە آرمان زنان کرد، مبدل بە نمادی از جنبش مقاومت زنان در مابل رژیم ایران، بە ویژە پس از قتل حکومتی ژینا از سوی پلیس بدنام گشت ارشاد ایران شد.

جد و جهد خستگی ناپذیر او بە منظور بلندکردن صدای زنان تحت ستم، همانقدر بر جامعە کردی تاثیر گذاشت کە بر حیات دیگر زنان بەحاشیەراندەشدە با پیشینەهای متفاوت، از جملە زنان کرد، بلوچ، عرب اهواز و آذری کە شهروند درجە دو محسوب می شوند.

در جریان خیزشهای جمعی سال ٢٠٢٢ ، زنان بە طرز چشمگیری هدف عمدە سرکوب و خشونت مبتنی بر جنسیت رژیم ایران بودند؛ واقعیتی کە از سوی جامعە جهانی نیز چندان مورد توجە قرار نگرفت.

شیرین عبادی، فعال سرشناس حقوق زنان ایران، بر نقش حیاتی زنان در تحولات اجتماعی تاکید کرده و می‌گوید: “هنگامی کە یک رژیم زنان جامعە را سرکوب می‌کند، کل جامعه را منکوب می‌کند. زنان نە صرفا قربانی کە نیروی محرکه تغییر و پیشرفت هستند.”

عبادی همچنین با دست گذاشتن بر ستم مضاعفی که بر مردم کرد از سوی حاکمیت می رود، می گوید:

“جامعه جهانی نباید در برابر رنج مردم کرد در ایران سکوت کند. باید از حقوق و کرامت آنها (کردها) محافظت شود.”

ربایش وریشە مرادی حادثەای جدا یا تک افتادە نیست. بلکە پیامد مستقیم پایبندی زنانی است کە برای تحقق حقوق زنان کرد فداکاری کردەاند. با ارجاع بە دستگیری و بازداشت هزاران زن پس از مرگ ژینا امینی میتوان بە اهمیت این تعهد و پایبندی پی برد.

بنابر گفتەهای سازمانهای حقوق بشر، آدم ربایی‌های خودسرانه، بازداشتهای فراقانونی، اعدامهای فراقضایی و البتە شکنجه از جملە تاکتیکهای سرکوب از سوی حکومت ایران هستند. در این میان کردها، بلوچها و بهاییها بە طرز مشخصی در معرض خطر چنین سرکوبهایی قرار دارند. بە زعم ناپدیدسازی قهری ترس و اضطرابی عمیق ایجاد می شود.

همانطور کە پیشتر اشارە شد:

پیامدهای ناپدیدسازی، مصونیت سازی از محاکمە عاملان و آمران، توهین به سوگواری بستگان ناپدیدشدگان…فرازهای قابل اهمیتی را در خصوص عملکرد آپاراتوس دولت در ایران عیان می سازد.”

 

به مثابەی یک زن و یک کرد

دولت‌ها اغلب و عمدتا بە طرز خشونت آمیزی به فعالان سیاسی زن که نقش‌های سنتی جنسیت یا هنجارهای اجتماعی را به  چالش می‌کشند، پاسخ می دهند. متعاقب آن، این زنان با خشونت دولتی فزایندە مبتنی بر جنسیت مواجە می شوند کە بە عوض فروریختن ساختارهای قدرت مرد-محور، بە تقویت و تداوم آن و کاستن تاثیرات زنان کمک می کند. نمونە بارز این خشونت علیە زنان را میتوان در قتل حکومتی ژینا امینی، زن ٢٢ سالە کرد اهل سقز، فهم کرد کە متعاقب آن هزاران زن بە خیابانهای ایران سرازیر شدند و نام ژینا بە نمادی از ستم مستمر بر زنان مبدل گردید.

آتش اعتراضات که ابتدا توسط زنان کرد برافروختە شد، به سرعت مرزهای اتنیکی و منطقه ای را درنوردید و مردم را با  پیشینه های متفاوت در ایران حول شعار “ژن، ژیان، ئازادی” (زن، زندگی، آزادی) بە سوی همبستگی سوق داد. آنچە در پاسخ بە تراژدی ژینا امینی و ستم گستردەتر بر زنان در ایران شکل گرفت، تماما بە انقلاب زنان تبدیل شد.

زنان و دختران، همگام با خیل عظیمی از جامعە، با سرکوب خشونت آمیز پلیس مواجه شدند اما با این حال نیز خواست آنها در جهت اصلاحات فوری موضع رژیم سرکوبگر در مورد آزادی های اجتماعی-سیاسی، جنسیتی، فرهنگی و اقتصادی تغییر نکرد خواست آنها صراحتا سرنگونی رژیم کە برای چندین دهە بە طور سیستماتیک حقوق و آزادیهای اساسی را از آنها سلب کردە بود.

همبستگی مردم ایران با کردها با درک بە این کە مورد تبعیض و ستم از سوی حکومت قرار دارند بی نظیر بە نظر می رسید، اما بخشهایی از جامعە فارس از جملە پان-ایرانیستها، کردها و دیگر گروههای اتنیکی-مذهبی را در مظان اتهام قرار دادند کە منجر بە ایجاد شکاف و تنش در میانە انقلاب شد. فعالانی همچون وریشە مرادی جهت از میان برداشتن چنین موانعی علیە اقلیتها کوشش می کردند.

با رغم بە دهەها تداوم سیاست های سرکوبگرانه علیە کردها و دیگر جوامع اقلیت در ایران، زنان کرد پیوسته در گسترە مقاومت علیه رژیم در تهران پیشاهنگ هستند. دهەها تداوم ممنوعیت زبان کردی، همگونسازی اجباری، جابجایی جمعیت و اعدامهای گستردە واضحترین مصداقهای سیاست سرکوب کردها و دیگر اقلیتهای اتنیکی در ایران است. با این حال، رسانەهای بین المللی نیز چشم خود را بر ستم و مصیبت آنها بستە و کردها بدون بەرسمیت شناختن مبارزە سیاسیشان از سوی جامعە جهانی یا حمایت خارجی رها شدەاند.

ماندن روحانیون بر اریکە قدرت با توسل بە خشونت

علاوە بر ربایش وریشە مرادی، چهار فعال زنان بهایی نیز، رکسانا وجدانی، بهارە قادری، سحر محب پور و ستارە نعیمی از سوی نیروهای امنیتی ایران برای دومین بار بازداشت شدند. از مکان نگهداری آنها خبری در دسترس نیست کە منجر بە افزایش نگرانی دربارەی امنیت و وضعیت سلامت آنها شدە است.

سکینه پروانه، زندانی سیاسی سابق کرد اهل قوچان که شش ماه پیش مجدداً بازداشت شده بود، در پروندە جداگانە دیگر از سوی دستگاه قضایی ایران در مجموع به تحمل ٧ سال و ٦ ماه حبس تعزیری محکوم شد. در طی موج گستردە اعتراضات ناشی از قتل حکومتی ژینا امینی همچنان شاهد افزایش بازداشتها هستیم. با وجود اینکە آمار دقیقی از بازداشت شدگان در دسترس نیست، اما بنابر برخی منابع خبری این آمار تا مرز ٢٠٠٠٠ تن رفتە است. طی این اعتراضات کم‌سابقه نزدیک بە ٥٠٠ نفر توسط نیروهای نظامی-امنیتی رژیم ایران کشته شدند.

بنابر گزارش ها، بیشتر جان باختگان از کردستان، و مناطق اهل تسنن و ساکنان جنوب شرقی ایران، هستند.  وضعیتهایی اینچنین مهر تاییدی بر فضای کنونی ستم بر زنان، سرکوب سیاسی، فقدان حقوق بشر و تداوم سرکوب مبتنی بر قانون و درمظان اتهام قرارگرفتن فعالان کرد است.

در جریان اعتراضات هزاران تن نیز مجروح شدند. در گزارش منتشرشدە عفو بین الملل در پایان سال ٢٠٢٢ آمدە است:

ناپدیدسازی قهری، شکنجه و سایر برخوردهای خشونت آمیز، از جمله عدم دسترسی بە مراقبت های پزشکی، گسترده و سیستماتیک بود. مجازات‌های ظالمانه و ضدانسانی، از جمله شلاق، قطع عضو و نابیناکردن علیە معترضان اعمال شد.مجازات اعدام افزایش و همچنین اعدام در ملاء عام از سر گرفته شد. روند بررسی پروندەها در نهادهای قضایی به طور سیستماتیک عادلانە نبودە است.

افزایش بیش از پیش حملات توپخانەایی سپاە پاسداران انقلاب اسلامی ایران بە احزاب کرد ایرانی واقع در جنوب کردستان (شمال عراق) نشانگر تهاجم رژیم ایران بە کردها بە طور خاص فراتر از سرکوب معترضان است. بار دیگر، در ماه نوامبر، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران مجموعه‌ای از حملات موشکی را به مواضع حزب کرد ایرانی اپوزیسیون، حزب دمکرات کردستان ایران، واقع در هولیر (اربیل) انجام داد. این حملات متجاوزکارانە منجر بە کشتەشدن و مجروحیت دهها تن از جملە کودکان شد. یک بیمارستان نیز در نتیجە این حملات متحمل خسارات قابل توجە شد.

برخورد رژیم با کردها بر اعمال قوانین دلخواهانە مبتنی بر تبعیض و بی عدالتی و بەحاشیەراندن آنها بنا شدە است.  در حالیکە احزاب کرد بر اهداف خود کە استوار بر حمایت از حقوق کردها، کە تحت ستم وتبعیض دولت ایران قرار دارند، را بارها تصری کردند، اما در مقابل حکومت ایران این احزاب را “سازمان های تروریستی” یا “نیروهای ضد انقلاب نامگذاری میکند. کژار، سازمان دفاع از زنان کرد در شرق کردستان، کە وریشە مرادی از اعضای آن است، نیز در این طبقەبندی رژیم قرار دارد.

 

 

همگون سازی، بیجاشدگی و اعدامهای گستردە  در حافظە جمعی کردها در ایران نقش بستە است کە تاریخی بس طولانی از ستم اتنیکی، فرهنگی و مذهبی را نشان می دهد که می توان رد آن را تا بازترسیم مرزها و کشورها پس از تجزیه امپراتوری عثمانی دنبال کرد.

بنابر گزارش منتشرشدە سازمان ملل در سال ٢٠١٩، ضمن اینکە کردها دست کم نصف زندانیان سیاسی ایران را تشکیل می دادند، هر سال نیز بسیاری از کردها با حکم اعدام مواجە میشوند. اعدام در ملاء عام در میدانهای شهر هنوز یکی از ویژگی های این اعمال قدرت و کنترل دهشتناک رژیم است.

به همین ترتیب، از سویی زبان کردی در مدارس و مؤسسات دولتی ممنوع است و از سوی دیگر وضعیت استثنایی دائمی در مناطق کردها حاکم است. شهرهای کردستان به طور سیستماتیک در عدم دسترسی بە منابع و فرصت‌ها بە سر می برند و در نتیجه شاهد افزایش سطح بیکاری، فقر، بیسوادی و دست بردن بە کارهایی از قبیل کولبری و حمل کالا از مرزهای کوهستانی منتهی بە کردستان عراق کە خطرات جانی بە همراە دارد. خطراتی همچون تیراندازی بە سوی کولبران توسط نیروهای رژیم یا یخ زدن تا سرحد مرگ. کولبرها، گروهی اجتماعی که از نظر اقتصادی به حاشیه رانده شده‌اند، در جامعه جمعی ایران بە طور عام، در کردستان بە طور خاص مشاهدە می شوند.

پر واضح است کە کردها در ایران تحت ستم هستند، لیک یکی از مناطقی است کە از سوی رسانەهای بین المللی بسیار کم پوشش دادە شدە است. همین امر را میتوان در سکوت رسانەهای جهانی پیرامون دستگیری و ناپدیدسازی وریشە مرادی دید. جنبش مقاومت کرد همچنان در ایران بدون اینکە از سوی جامعە جهانی آنچنان کە سزاوار است مورد تصدیق قرار گیرد، عمل کردە است. حیات، بازداشت و ناپدیدسازی، اعدام و بەحاشیەراندن آنها بە سختی مورد توجە قرار گرفتە و پیامد آن نامرئی ساختن مسئلە سیاسی و وضعیت اسفبار جمعیتی بالغ بر ١٢ میلیون کرد در ایران است.

“زن، زندگی، آزادی” در معرض تهدید

در پی رخداداهای نگران کنندە در کردستان ایران، شبکە حقوق بشر کردستان در تحقیق مشترکی با مرکز حقوق بشر ایران بە قتل عام شهر جوانرود از سوی نیروهای امنیتی پرداختە است. این گزارش مشترک تحقیقی با عنوان “قتل عام در جوانرود” منتشر شد کە پردە از زوایای پنهان جنایت در این شهر را می گشاید.

تمرکز گزارش مذکور بر مجموعه ای از حوادث د‌هشتناک در جریان سرکوب اعتراضات کە درشهر جوانرۆ (جوانرود) واقع در غرب استان کرمانشاه رخ داد، است. این گزارش تحقیقی شامل١٠٠ صفحه و مبتنی بر شواهد و مدارک از قبیل عکس ها، فیلم ها و مصاحبه با ٣٨ شاهد عینی، خانواده قربانیان و افرادی است که در فاصلە زمانی بین اوایل اکتبر تا پایان دسامبر ٢٠٢٢ بازداشت یا مجروح شده اند.

بنابر یافتەهای این گزارش، نیروهای نظامی-امنیتی رژیم بە شکلی عمدی معترضین را با سلاح های جنگی هدف گرفتەاند کە منجر بە کشتەشدن هشت شهروند از جملە یک کودک و زخمی شدن بیش از ٨٠ معترض شد.همچنین روایتهایی دراین گزارش آمدە است کە معترضان با شکنجە، بازداشتهای جمعی، ارعاب و ضرب و شتم وحشیانە مواجە شدند.

علیرغم نیاز فوری مجروحان بە کمکهای پزشکی، ممانعت بسیاری در دسترسی بە خدمات و کنمکهای پزشکی وجود داشتە است، زیرا در صورت محرض شدن آسیب دیدگان بە دست نیروهای امنیتی بازداشت و مورد شکنجە و ضرب و شتم قرار میگرفتند. همجنین روایات این گزارش حاکی از بازداشت خودسرانە نزدیک بە ٩٠ نفر، از جملە ٢٦ کودک کە در خلال بازداشت شکنجە و تهدید بە آزار جنسی شدند، است.

خانواده‌های زخمی شدگان، کشتەشدگان و بازداشت شدگانی کە در خلال بازجویی و بازداشت نە تنها مورد تهدید و برخورد خشونت امیز قرار گرفتند، بلکە از سوی دولت نیز در جهت واداشتن آنها بە سکوت تحت فشارهای گوناگونی بودند.

حال، با چند برابرکردن این اقدامات در شهر و استانهای کردی میتوان بە درک مشخصی از میزان ستم و سرکوب دولتی علیە کردها رسید. “قتل عمد و سازماندهی شده، زخمی کردن و برخورد ضدانسانی با شهروندان مدنی در سطحی گستردە نشان از ” بی اعتنایی کامل و مطلق آنها[حکومت] به حیات انسان است. سازمان های حقوق بشری با صراحت تمام این اقدامات را “جنایت علیه بشریت” خوانده و تاکید کردند که اقدامات شنیعی که توسط عوامل رژیم انجام شده، با آگاهی کامل و مجوز مقامات دولتی بودە است.

دانستن این نکتە ضروری مینماید کە ربایش وریشه مرادی یک رخداد منفرد و تک افتادە نیست، بلکه پیامد مستقیم فداکاری تزلزل ناپذیر بسیاری از زنان در جهت پیشبرد آرمان زنان کرد است، خاصە درپیوند با قتل ژینا امینی که هزاران زن دیگر بازداشت و همچنان بە مدت زمان نامشخصی در زندان ماندەاند. چنین رویدادهایی یادآور مواجهە زنان کرد با مبارزات مستمر در ایران است کە نه تنها نیاز مبرم بە قرارگرفتن در کانون توجە بین‌المللی را دارد، بلکه توانایی قابل‌توجه زنان کرد را نیز در مواجهه با دهه‌ها ستم سیستمی نشان می‌دهد. در پی شعلەورشدن اعتراضات بە قتل ژینا امینی، معترضین حول خواست آزادی، برابری و عدالت با پیشینەهای متفاوت متحد شدند و بە قسمی فراروی از شکافهای اتنیکی بە وقوع پیوست. رخداد و زمانی تکین- هنگامی کە صدای ستمدیدگان بیش از پیش رساتر است، جهان باید این صداها را بشنود، و اما بە طور مشخص گوش بە صدای زنان کرد بسپارد کە با انسجام و استمرار در خط مقدم مبارزات در جهت تغییر و تحول بودەاند.

وریشە مرادی و زنان مثل او بە واسطەی ایفای نقش حیاتی در مبارزات جاری همچنان هدف اصلی رژیم هستند. ضروری است کە جامعە جهانی حمایت خود را در جهت پایان تبعیض، ستم و خشونت علیە زنان کرد و همچنین در جهت آیندەایی عدالت خواهانەتر و فراگیرتر برای همە ساکنان ایران، صرف نظر از پیشینەشان، نشان دهد. کامیابی عدالت واقعی منوط بە پایان اقداماتی از قبیل بازداشتهای خودسرانە، شکنجە، ترور و ناپدیدسازی قهری زنانی همچون وریشە مرادی و مصونیت آمران و عاملان جنایات است.

اکنون، بیش از هر زمان دیگری، جامعه جهانی باید در کنار تمام زنانی که در ایران علیە سیستم ستمگرانەایی کە در تلاش است خواستەهای مشروع آنها را بی پاسخ و موجودیتشان را محو کند، مبارزە می کنند، بایستد. وریشە مرادی بە مثابەی زن و همانند دیگر زنان، اشتیاق بە آزادی در وجود و بطن او نهفتە است، از این رو کوشش او برای برابری و حقوق یکسان با توسل بە زور از بین نمی رود. از سویی، رژیم ایران و دیگر رژیمهای همانند او، که تداوم سرکوب، ارعاب و کشتار کردها را سرلوحەی خویش قرار دادەاند ، باید بر این مسئلە واقف باشند که در مقابل ناپدیدسازی و بندکردن وریشە مرادی ها، هزاران تن دیگر زنجیرهای سکوت را شکسته‌ و آمادگی این را دارند تا بە مثابەی رهبر، معلم، فعال و انقلابی نقش ایفا کنند. از سوی دیگر، سکوت زنان کرد در مقابل اقدامات رژیمهای افراطیگرا، هزینەایی بسی گزافتر برای آنها دربردارد.

“ناپدیدسازی قهری مظهر شوم قدرت غیرقابل کنترل است، بی عدالتی بزرگی که صرفا از طریق مسئولیت پذیری و حقیقت جبران می شود.”

سرجیو ویرا د ملو، دیپلمات برزیلی سازمان ملل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *