ماگدالنا برگر؛ مجلە ژاکوبین

برگردان به فارسی: چیمن .ز

در هفته‌های اخیر، دولت ترکیه تقریباً تمام زیرساخت‌های ادارە خودگردان شمال شرق سوریه را ویران کرده است. در سایه تشدید تنش در اسرائیل و فلسطین، جنگ دائمی دیگری در حال بحرانی‌تر شدن است.

«تک تک خانه‌ها در شمال شرق سوریه گرفتار شده‌اند.»

اینها کلمات صریحی است که بدران چیا ، سخنگوی سیاست خارجی اداره‌ی خودگردان شمال شرق سوریه هفته‌ی گذشته در یک کنفرانس مطبوعاتی بیان کرد.

در فاصلەی پنجم تا نهم اکتبر، دولت ترکیه بطور مشترک با نیروهای مزدور جهادی‌اش در مجموع ٥٨٠ حمله هوایی و زمینی در این منطقه انجام داده‌اند و حدود ٨٠ درصد از زیرساخت‌ها را ویران کرده‌اند. از آن زمان، از پنج میلیون نفر در شمال شرق سوریه، دو میلیون نفر دسترسی به برق ندارند و بسیاری از آنها نه آب دارند و نه گاز. حملات کوچکتر، به ویژه گلوله‌باران توپخانه‌ای در مناطق تحت اشغال ترکیه، همچنان ادامه دارد.

این حملات نشان دهنده گام دیگری در تشدید جنگ جاری توسط دولت ترکیه علیه مردم کرد در داخل و خارج از ترکیه است. در حالیکه توجه رسانه‌ها بیشتر بر روی وقایع اسرائیل و فلسطین متمرکز است، خبر بمباران شمال سوریه اغلب حتی به آژانس‌های خبری هم نمی‌رسد. جامعه‌ی بین‌المللی به رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه اجازه می‌دهد راه خود را در پیش بگیرد. راهی که عواقب جدی و پیامدهای حیاتی برای کل منطقه به همراه خواهد داشت.

«بحران انسانی بە وقوع پیوسته است.»

مقابله با حملات هدفمند به زیرساخت‌ها اکنون به یک روال اسفبار برای مردم روژآوا، مناطق خودگردان شمال شرق سوریه تبدیل شده است. آنیتا ستاروستا در مدیکو اینترناسیونال (سازمان کمک و حقوق بشر مستقر در فرانکفورت) مسئول ترکیه و شمال سوریه است. او می‌گوید: «سال گذشته حملات گسترده‌ای با هواپیماهای بدون سرنشین و همچنین جت‌های جنگنده صورت گرفت. در آن زمان یکی از نیروگاه‌های مرکزی، پمپ بنزین‌ها و میادین نفتی نیز مورد حمله قرار گرفت.» در حالی که هنوز بسیاری از آسیب‌های قدیمی ترمیم نشده، هزینه تعمیرات جدید ٥٠ میلیون دلار برآورد شده است. برای بازسازی سیستم‌های از بین‌رفته، در واقع کمک خارجی مورد نیاز است – که البته هیچ کمکی حاصل نشده است. در عین حال حملات مکرر این منطقه را برای همیشه غیرقابل سکونت می‌کند. ستاروستا می‌گوید: «بحران انسانی در حال حاضر بە وقوع پیوسته است.»

«آنها سعی می‌کنند به آرامی جمعیت مردم را کاهش دهند و این پروژه سیاسی را از بین ببرند

این بار دولت ترکیه از حمله حزب کارگران کردستان، پ.ک.ک، در آنکارا برای مشروعیت بخشیدن به حملات خود استفاده کرد. در اول اکتبر، یکی از اعضای پ‌ک‌ک خود را در مقابل وزارت کشور ترکیه منفجر کرد و نفر دوم قبل از اینکه بتواند جلیقه‌ی‌ انفجاری‌اش را منفجر کند، به ضرب گلوله پلیس کشته شد. ترکیه بعداً ادعا کرد که یکی از مهاجمان از شمال سوریه آمده است. ادعایی که هیچ مدرکی دال بر آن وجود نداشت، اما به هر حال برای اقدامات آنکارا بی‌اهمیت است. دیلار دیرک، پژوهشگر علوم سیاسی، که کتابی درباره جنبش زنان کرد نوشته است، توضیح می‌دهد که اقدامات نظامی گذشته‌ی دولت ترکیه نشان داده است که این کشور «به بهانه‌ای صریح مانند حمله‌ی آنکارا برای حمله‌ور شدن به منطقه نیاز ندارد». هیچ اقدامی بمباران مردم غیرنظامی و ساختارها توسط دومین ارتش قوی ناتو را توجیه نمی‌کند.

اردوغان در این میان مرحله‌ی اول عملیات نظامی را پایان یافته اعلام کرده بود، اما ترس از حملات مجدد همچنان ادامه دارد. بریوان عامودی، که در دفتر اطلاع‌رسانی یگان‌های مدافع زنان، ی.پ.ژ فعال است، می‌گوید: «مساله، قرار گرفتن کل منطقه تحت نفوذ ترکیە است. این نه تنها شمال سوریه، بلکه شمال عراق را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. جایی که جمعیت عمدتا کرد کە از سال ۱۹۹۱ عملاً به صورت خودمختار زندگی می‌کنند نیز در معرض حملات قرار دارند. اما در روژآوا خطر بیشتری وجود دارد: «آنها سعی می کنند به آرامی جمعیت را کاهش دهند و این پروژه سیاسی را از بین ببرند.»

پروژه سیاسی شمال شرق سوریه در سال‌های اخیر به منبع الهام چپ‌گرایان در سراسر جهان تبدیل شده است. دیرک توضیح می دهد: « روژآوا را شاید بتوان به بهترین نحو به عنوان یک فرآیند سیاسی توصیف کرد. در آنجا از سال ۲۰۱۲، نظام سیاسی و اجتماعی متفاوتی بر اساس سنت چپ چند دهه جنبش آزادی کردستان بنا شده است. اینها شامل ساختارهای اداری محلی، جنبش آزادی زنان مستقل و به رسمیت شناختن گروه های مذهبی و اتنیکی مختلف است. تعداد زیادی از انترناسیونالها(هم‌رزمان اینترناسیونال) در کنار یگان‌های مدافع خلق کرد، ی.پ.ی که بخشی از ائتلاف نظامی چنداتنیکی نیروهای سوریە دموکراتیک، ق.س.د هستند، علیه دولت اسلامی جنگیدند. شناخته‌شده‌ترین مورد در آلمان ایوانا هوفمان است که در سال ۲۰۱۵ در جنگ علیه داعش جان باخت.

اردوغان در سال‌های اخیر تخریب این پروژه را به طرق مختلف و با شتاب به پیش برده است. در سال ٢٠١٦، ترکیه اولین حمله‌ی نظامی زمینی خود انجام داد. به دنبال آن در ابتدا عفرین را در سال ٢٠١٨ اشغال کرد، سپس سره کانی و گرسپی در سال ٢٠١٩. مشخصا عفرین نمونه‌ای از رویکرد ترکیه در منطقه است تحت عنوان “طرح اسکان مجدد”. کردها به اجبار و به طرز خشونت آمیزی بیرون رانده شده، در عین حال برخی گروه‌های عرب یا ترکمن عمدا اسکان داده شدند. خانواده‌هایی که امروزه در آنجا زندگی می‌کنند اغلب از نیروهای مزدور مرتبط با ترکیه، از مناطق دیگر سوریه یا حتی کشورهای دیگر هستند. عفرین دستخوش تغییرات فرهنگی نیز شده است: کتیبه‌ها و پرچم‌های ترکیه اکنون بر روی ساختمان‌های عمومی دیده می‌شود و مدارس به جای زبان کردی به زبان ترکی یا عربی تدریس می‌کنند. این سیاست در سایر مناطق اشغالی نیز اجرا می‌شود. آموده توضیح می‌دهد: «گروه های تازه مستقر شده، تحت کنترل دولت ترکیه عمل می کنند.»

علاوه بر این حملات زمینی، ترکیه حدود دو سال است که به طور فزاینده‌ای بر یک جنگ دائمی هوایی- عمدتاً با هواپیماهای بدون سرنشین – متمرکز شده است. استاروستا تأکید می کند: «این یک جنگ روانی است و برای ساکنین بسیار دراماتیک و دوباره آسیب‌زا است.» آنها اغلب حملات کوچک و هدفمندی هستند که سعی در از بین بردن جمعیت دارند. آموده می‌گوید: «مردم آرام آرام کشته یا آوارە می‌شوند. این یک روزه اتفاق نمی‌افتد.»

اما استراتژی نظامی دیگری در پس حملات هدفمند پهپادها وجود دارد: دیرک توضیح می‌دهد: «جامعه بین‌المللی در قبال آن‌ها بیشتر تساهل نشان میدهد تا تهاجمات و اشغالگری‌های بزرگ». «بیشتر رسانه‌ها حتی در مورد چنین حملاتی گزارش نمی‌دهند. این نتیجه‌ی طرح جنگ هواپیماهای بدون سرنشین باراک اوباما، رئیس جمهور سابق ایالات متحده است.» مانند ایالات متحده آمریکا در افغانستان، یمن و پاکستان، ترکیه نیز هواپیماهای بدون سرنشین را به عنوان جایگزینی انسانی در عملیات‌های به اصطلاح ضد تروریستی بە فروش می‌رساند. با این حال، ترکیه هیچ تمایزی بین افراد نظامی و غیرنظامی قائل نیست. دیرک ادامه می‌دهد: « با این طرح، هر هدفی را می توان مشروع دانست. این امر تحقیق درباره این حملات به دلیل جنایات جنگی و احتمالاً محاکمه‌ی آنها را دشوارتر می‌کند.»

بی‌دفاع در برابر جنگ هوایی

چگونه می‌توان از خود محافظت کرد وقتی که جنگ هوایی همیشه بالای سر شما در جریان است؟ آموده می‌گوید: «بسیار دشوار است، زیرا ما فناوری آن را نداریم. برای محافظت از خود، تنها کاری که می توان انجام داد این است که جابجایی خود را محدود کرده و سعی کنیم به آنها فرصت حمله ندهیم.» در زندگی روزمره، محدود کردن آزادی حرکت به این معنی است که هر بار که سوار ماشین می‌شوید، تردید کنید و مطمئن شوید که اطلاعاتی را که سهوا می‌تواند یکی را هدف حمله قرار دهد، افشا نکرده باشید.

«مردم به انزوا کشیده می‌شوند. آنها از گردهمایی‌ها به خصوص اگر شامل جابجایی در شب باشد به دلیل ترس از بمباران شدن اجتناب می‌کنند

به این ترتیب پیشروی به شدت محدود می‌شود. همانطور که مرکز اطلاعات روژآوا در گزارشی توضیح میدهد، تنها حدود یک چهارم از حملات هواپیماهای بدون سرنشین به خودروها در سال ٢٠٢٢ انجام شده که بسیار حملات مرگباری بودند. از ٣٣ مورد از حملات، ٣١ مورد آنها منجر بە مرگ شده‌اند. در مقایسه با حملات بە سایر اهداف تنها ٤٤ مورد از ٩٧مورد منجر به تلفات شدە بودند. این حملات بارها فعالان سیاسی و غیرنظامیان را مورد اصابت قرار داده است. درست در ماه ژوئن، یوسرا درویش، رئیس مشترک دولت خودگردان کانتون قامیشلو و معاون او، لیمان شیووش، در حمله هدفمند پهپادها به خودرویشان کشته شدند. عواقب روانی این وحشت دائمی پهپادها بسیار زیاد است. آموده تأکید می کند: «این انقلاب مردم عادی است وطبیعتا روی آنها به شدت تاثیر می‌گذارد.»

الکس ادنی براون، کارشناس علوم سیاسی، به پیامدهای جنگ هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا در افغانستان پرداخته است. او در مطالعه خود دریافت که زندگی مداوم در زیر تهدید احتمالی پهپادها منجر به انزوای مردم می‌شود. مردم به انزوا کشیده میشوند. از گردهمایی‌ها به خصوص اگر شامل سفر در شب باشد به دلیل ترس از بمباران شدن اجتناب می‌کنند.

ادنی براون از نوعی استعمار روانی صحبت می‌کند: مردم مجبور هستند خود را در موقعیت مهاجمان خود قرار دهند و هر حرکت بعدی آنها را پیش‌بینی کنند.

نمایندگان سیاسی اغلب قربانی حملات پهپادها می شوند و این امر تأثیر دیگری نیز خواهد گذاشت: آنها مردم غیرنظامی را از فعالیت‌های سیاسی دور می‌کنند. دیرک تأکید می کند: «این نشان می‌دهد که هر رویکردی به ساختارهای سیاسی محلی می‌تواند عواقب شدیدی داشته باشد.

پایان روژآوا؟

ستاروستا کارشناس مدیکو می‌گوید که هنوز هیچ نشانه‌ای از فرار پناهجویان در شمال سوریه وجود ندارد. اما نمی‌توان رد کرد که مردم دوباره مجبور به ترک خانه‌های خود می‌شوند، به ویژه به دلیل نزدیک شدن به فصل زمستان. «اگر در زمستان نفت و گاز نباشد، مردم چگونه زنده بمانند؟» در منطقه، تقریباً یک میلیون نفر به عنوان پناهنده در کمپ‌های چادری زندگی می‌کنند. آنها به ویژه خود را در یک وضعیت مخاطره‌آمیز می‌بینند.

بسیاری از جنگجویان سابق داعش و اعضای خانواده آنها در همین کمپ‌ها هستند. در حال حاضر نیروهای امنیتی خودگردان به سختی می‌توانند آنها را کنترل کنند. با حملات ترکیه، خطر استفاده داعش از این وضعیت برای سازماندهی مجدد خود نیز افزایش می‌یابد.

پس از حمله آذربایجان به قره‌باغ، غرب نشان داده است که به دیکتاتورها اجازه خواهد داد راه خود را در پیش بگیرند. اردوغان از اقدامات خود تا کنون فهمیده که حتی نیازی به محکومیت شفاهی از سوی اروپا یا آمریکا ندارد. او از این وضعیت به نفع خود استفاده می‌کند و تلاش می‌کند گام به گام خودمختاری کردها را از بین ببرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *