مقاومت مداوم جامعه اوتومی در برابر تبعیض، خشونت و اعیانیسازی
نویسندگان: مارینا تریکس، کارن کاستیلو
مترجم: بهنام زارعی
در کویوآکان، محلهای مرفه در مکزیکوسیتی، ساختمان شش طبقهای که بلوکهای اداری اطراف آن را احاطه کردهاند خودنمایی میکند. از پشتبام آن یک پرچم مکزیک به طول ساختمان آویزان است. روی آن با حروف بزرگ این عبارت نقش بسته است: “آنها نتوانستند ما را تسخیر کنند.”
جایی که زمانی مؤسسۀ ملی مردم بومی دولت مکزیک بود، که به طور مداوم در خدمت به جوامعی که وجود داشت، شکست خورد، اکنون توسط مردم “اوتومی” تسخیر شده است. با ورود به ساختمان، ردیفهایی از عروسکهای سرخ و سیاه Lele روی دیوارها قرار گرفتهاند.
عروسک Lele از صنایع دستی و سنتی جامعه اوتومی است که نماد و سمبل این جامعه نیز به حساب میآید. منشأ این عروسک به سانتیاگو مسکیتیتلان بر میگردد؛ جایی که جامعهای که ساختمان را تسخیر کردهاند از آنجا میآیند. سرخ و سیاه، رنگهای مقاومت آنهاست، رنگهای ارتش آزادیبخش ملی زاپاتیستا و کنگره ملی بومی، که این جامعه بخشی از آن است.
در طبقه همکف که زمانی پارکینگ ساختمان بود، آشپزخانه قرار دارد. آنجا، اوتومیها یک آسیاب دارند تا بتوانند ذرتها را آسیاب کنند و از آن برای تهیهی تورتیلا استفاده کنند، یک تنور آجری برای پخت نان و تعدادی چرخ خیاطی برای نیز برای ساخت عروسکهای Lele آنجا وجود دارد-که برای ادامه مقاومت، آنها را به فروش میرسانند. در یک طبقه زنان و کودکان و در طبقه دیگر مردان میخوابند. فضاهای اداری سابق اکنون با عروسک و تشکها پر شده است.
ساختمان سابق دولتی، در طول سال گذشته، به تدریج به خانه بیش از ٤٠ خانواده اوتومی تبدیل شده است. برای اولین بار پس از نسلها، جامعه دارای آب، سرپناه مناسب و فضایی است که در آن از آزار و اذیت مداوم پلیس در امان باشند. آنها ساختمان را در ١٢اکتبر ٢٠٢٠، در پاسخ به شرایط سخت زندگی و تبعیض مداومی که در مکزیکوسیتی با آن مواجه بودند، تسخیر کردند.
جامعه اوتومی چه کسانی هستند؟
اوتومیها مردمی بومی از منطقه مرکزی مکزیک هستند. در دهه ١٩٧٠، اعضای جامعه اوتومی ساکن سانتیاگو مسکیتیتلان با مشکلات اقتصادی و شرایط سخت زندگی مواجه شدند. گاهی اوقات مجبور میشدند کیلومترها پیادهروی کنند تا به نزدیکترین بیمارستان برسند و به دلیل افزایش قیمتها دیگر نمیتوانستند با پولی که از فروش ذرت خود به دست میآوردند زندگی کنند. بسیاری از آنها مجبور شدند سرزمین خود را ترک کنند و در جستجوی زندگی بهتر به مکزیکو سیتی مهاجرت کنند.
هنگامی که اعضای جامعه اوتومی برای اولین بار به مکزیکوسیتی رسیدند، بسیاری از آنها مجبور شدند در ایستگاههای اتوبوس و در خیابان بخوابند. بنابراین، در سال ١٩٨٥، زمانی که زمین لرزه ای مکزیکوسیتی را لرزاند و بسیاری از ساختمان ها را با خاک یکسان کرد، جامعه اوتومی فرصتی برای بدست آوردن سرپناه دید.
در حالی که مردم خانههای ویران شده خود را ترک کردند، جامعه اوتومی شروع به سکونت در خانههای آوارشده کردند و خود را از باران در امان نگهداشتند. آنها چندین سال در آنجا زندگی کردند. وقتی باران میبارید، سطلهایی را زیر سقفها میگذاشتند و از آن برای دوشگرفتن و شستن لباسهایشان استفاده میکردند. با این حال، محلهای که در آن ساکن شده بودند به سرعت اعیانیسازی شد و این نابرابری آشکارتر گردید. تنها سه خیابان دورتر از محل زندگی جامعه، خانهای بود که به قیمت ٥٩ میلیون پزو فروخته شد که معادل تقریباً ٢ میلیون پوند است.
نسل جدید مقاومت
والدین و پدربزرگها و مادربزرگها در جامعه اوتومی اولین کسانی بودند که شروع به سازماندهی کردند. آنها آموختند که می توانند برای تسخیر ساختمانهای غیرمسکونی که در آن زندگی میکردند مبارزه کنند و همچنین خواستار مسکن مناسب باشند. اکنون اعضای جوانتر جامعه، به ویژه زنان، مبارزه را رهبری میکنند.
آنیتا یکی از اعضای جوان جامعه توضیح میدهد: “برای ما به عنوان زنان بسیار مهم بوده است که صدایمان را بلند کنیم. چون قبلا فقط مردها می توانستند صدایشان را بلند کنند و ما فقط کارهای خانه را انجام میدادیم. اما تصمیم گرفتیم به دولت نشان دهیم که اکنون نه تنها مردان، بلکه زنان نیز هستند که خواهان حقوق خود و عدالت هستند.”
کۆوید ١٩ و تبعیض
در سال ٢٠١٧ زلزله دیگری این شهر را لرزاند. اعضای جامعه اوتومی دوباره مجبور به رفتن به خیابانها شدند، زیرا خانههای آنها در آستانه فروریختن بود. آنها در خارج از ساختمانهای آوارشدهشان چادرها و خانههای موقت برپا کردند و سپس در ٣٠ مه ٢٠١٩، پس از شکایت همسایگان از بوی بد و متهم کردن جامعه به دزدی، توسط پلیس ضد شورش به زور از آنجا خارج شدند. اسملدا، یکی دیگرا از اعضای این جامعه میگوید: “برای بسیاری از همسایگانِ ما و خود دولت، زندگی کردن ما در آنجا یک جور رسوایی بود. ما با تصویر آنها از یک شهر مطابقت نداریم”.
در طول همهگیری کرونا، تبعیض روزانهای که جامعه با آن مواجه بود، آشکارتر شد. از آنجایی که مدارس آنلاین شدند و فروشندگان خیابانی قادر به فروش کالاهای خود نبودند، زندگی افراد جامعه به شدت دستخوش تغییر گردید.
ماریا، مادری از جامعه اوتومی، میگوید: “بیشتر ما مانند ثروتمندان کامپیوتر یا اینترنت نداریم و چون نمیتوانستیم صنایع دستیمان را بفروشیم، از کجا میخواستیم پول قرارداد اینترنت برای تحصیل فرزندانمان را بگیریم؟ همچنین دولت میگفت دستهایتان را بشویید و از نظر اجتماعی فاصله بگیرید، اما وقتی آب لولهکشی یا فضا ندارید، چه کاری میتوانید انجام دهید؟”.
آنیتا همچنین توضیح داد که چگونه دولت با مهندسی کردن شرایط ناشی از COVID-19 برای افزایش محبوبیت خود سواستفاده کرد. آندرس مانوئل لوپز اوبرادور، رئیسجمهور چپگرای فعلی مکزیک، که ادعا میکند مدافع حاشیهنشینترین مردم این کشور است، وعده کمکهای بزرگ در طول همهگیری و حمایت از فقیرترین افراد مکزیک را داد. واقعیت روی زمین بسیار متفاوت بود. یک روز، کارکنان دولتی با جعبههای بزرگ به محل زندگی جامعه رسیدند تا کمکهای غذایی را تحویل دهند. تنها چیزی که داخل جعبه ها بود یک لیتر روغن، یک کیلو لوبیا و یک کیلو برنج بود. «آنها عکس گرفتند و آن را در توییتر آپلود کردند تا به مردم نشان دهند که از ما حمایت میکنند، اما چیزی که ما دریافت میکردیم یک بدبختی بود».
جامعه احساس میکرد که از سوی دولت به آنها خیانت شده است، نه تنها به دلیل شرایط زندگی و محرومیت از حقوقشان که نسلها واقعیت آنها بوده است، بلکه به این دلیل که میدیدند جوامع بومی در سراسر کشور، از جمله شهرشان سانتیاگو مسکیتیتلان، در سیاست های توسعه و کلان پروژه های دولت به حاشیه رانده شدهاند.
تسخیر ساختمان موسسه ملی مردم بومی (INPI)
در ١٢ اکتبر ٢٠٢٠، روز مقاومت بومی، جامعه اوتومی تصمیم گرفت ساختمان INPI را تسخیر کند. زنان، با نوزادان خود در دست، راه را نشان میدادند. آنها به ساختمان هجوم بردند و از مقابل نگهبانان امنیتی و پلیسهای حیرت زده عبور کردند و خود را در شش طبقه متفرق کردند. برای یک بار هم که شده آنها دستشان را بالا بردند.
سالها بود که دولت مکزیکوسیتی آنها را از طریق گفتگو فریب داده بود. آنیتا به یاد میآورد که چگونه برای شرکت در جلسات به زوکالو، مرکز مکزیکوسیتی میرفتند، اما همیشه با بهانههایی روبرو میشدند. “وقتی دیر میرسیدیم، ما را اخراج میکردند. وقتی زودتر میرسیدیم، میگفتند همه سرشان شلوغ است، ما را فقط سرمیدواندند”.
این بار، جامعه اوتومی دولت را به میز مذاکره خود فراخواند که بیرون از ساختمان INPI آن را برپا کرده بودند. در آنجا، آنها خواستار حق مسکن، غذا، آموزش، عدالت، آزادی، دموکراسی و همچنین لغو پروژه به اصطلاح “ترن مایا” [قطار مایاها] و دیگر پروژههای بزرگی بودند که جوامع بومی را در سراسر کشور آواره میکند.
ادامۀ مقاومت
جامعه به مبارزه برای ایجاد خودمختاری در شهر ادامه میدهد و آنها میدانند که تنها نیستند.
اسملدا: “ما در این مبارزه با زاپاتیستاها، کنگره ملی بومی و همچنین با بسیاری از مبارزات دیگر، مانند والدین ٤٣ دانشجوی آیوتزیناپا و مردم متحد(Pueblos Unidos) در پوئبلا، هستیم. اتحاد ما به ما قدرت ادامه راه را میدهد. و این همان چیزی است که دولت از آن میترسد زیرا میداند که ما یک جنبش بسیار بزرگ هستیم، ما سازمانها و روستاهای مختلف از سراسر کشور هستیم که با هم فریاد میزنند ‘Ya Basta!’(دیگر بس است)”.
اوتومیها هنوز میترسند که توسط پلیس ضد شورش بیخانمان شوند. یک دختر جوان به ما گفت که گاهی اوقات شبها کابوس میبیند که دوباره آواره خواهند شد – اما مقاومت آنها همچنان قوی است.
در بسیاری از تظاهراتها در سراسر مکزیکو سیتی، اوتومیها را خواهید دید. کسانی با دست چپ مشت شده، عروسکهای Lele در آغوش، زنان با لباسهای سنتی و مردان با پیراهنهایی که روی آن نوشته شده بود “٥٠٠ سال مقاومت”، قدرت و عزت این جامعه به بیرون تابیده میشود. فریاد آنها در خیابانهای شهر طنینانداز میشود، “مبارزه ادامه دارد!”.
* تمامی اسامی موجود در این نوشتار بنابر تصمیم نگارندگان برای حفظ امنیت مصاحبهشوندگان تغییر داده شده و اسامی مستعار به کار رفته است.
منبع: سایت شادو