نویسندە: ولی کالجی
مترجم: کاوە فاتحی
با وجود برخی اشتراکات در رویکردهای ایران و روسیه نسبت به مناقشە بین ارمنستان و آذربایجان پس از فروپاشی شوروی، تهران و مسکو در سالهای اخیر درباره مسیر زنگزور و تأثیرات ممکن آن بر مرزهای ایران و ارمنستان، و همچنین روابط اسرائیل با آذربایجان، اختلافات زیادی داشتهاند. علت این اختلافات ناشی از روابط روسیه با اسرائیل و نیاز به حفظ روابط اقتصادی و گزینههای ترانزیت با آذربایجان و ترکیه پس از جنگ اوکراین است. این موارد باعث شدهاند که روسیه در مقایسە با ایران با انعطاف بیشتری نسبت بە تحولات منطقه قفقاز جنوبی برخورد کند. این نگرش واضحاً به نفع ایران نبودە و منجر به اختلال در ائتلاف نانوشتە میان ایران، ارمنستان و روسیه گشتە ومعضل امنیتی و استراتژیکی را برای ایران در امتداد با مرزهای شمالغربی خود ایجاد کرده است.
زمینه: متعاقب فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ایران و روسیه رویکردهای مشابهی را در قبال سه کشور تازە استقلال یافته قفقاز جنوبی اتخاذ کردە و با مداخلە قدرتهای غربی، به ویژه ناتو و ایالات متحده، و تغییر رژیمها از طریق انقلابهای رنگی مخالفت کردند. ایران، ارمنستان و روسیه به تدریج گونەای از همپیمانی نانوشتە را در منطقه قفقاز جنوبی تدوین کردند. با این وجود در سالهای اخیر، با وجود روابط نزدیک بین تهران و مسکو، دیدگاهها و رویکردهای دو طرف نسبت به منازعه میان ایروان و باکو به طور فزایندەایی دچار واگرایی شدەاند.
این فرآیند با جنگ دوم قرەباغ آغاز و با تهاجم تمام عیار روسیه در حمله به اوکراین تشدید شد. در اوایل دهە ن٩٠ میلادی، با آغاز بحران قرەباغ، دولت ایران منطقه قرەباخ و مناطق اطراف آن را به عنوان قسمتی از آذربایجان بە رسمیت شناختە بود. با این حال، ایران بر خلاف ترکیه عملا تلاش کرده است تا در روابط خود با باکو و ایروان موازنە را همچنان حفظ کند.
روسیه، از طریق پایگاههای نظامی خود و عضویت ارمنستان در سازمان پیمان امنیت جمعی CSTO ، نقش مهمی را در حفظ موازنە بین ارمنستان، آذربایجان و ترکیه ایفا میکرد. با این حال، تهران و مسکو هر دو از به قدرت رسیدن نیکول پاشینیان در مه ٢٠١٨ و رویکردهای غربی دولت جدید ارمنستان ناراضی بودند. هیچ یک از این کشورها در طول جنگ دوم قرەباخ به طور کامل حامی شریک خود در قفقاز جنوبی نبودند. رهبرجمهوری اسلامی ایران، آیتالله علی خامنهای در تاریخ ۳ نوامبر ۲۰۲۰ اعلام کرد:”سرزمینهایی که توسط ارمنستان تصرف شدهاند، باید بازگردانده و آزاد شوند.” رئیسجمهور روسیە، پوتین نیز در این بارە اظهار داشتە بود که “باید توجه داشت که درگیری نظامی در سرزمین ارمنستان رخ ندادە است. این امر باعث شد که هیچگونە واکنش یا مداخلهای از سوی پایگاههای نظامی روسیه در ارمنستان و همچنین از سوی سازمان پیمان امنیت جمعی در جنگ دوم قرەباخ اتفاق نیفتد.”. در حالی که عدم حمایت از ارمنستان نشان داد که مسکو و تهران در جنگ دوم قرەباخ مواضع مشترکی دارند، مواضع آنها درباره تحولات جدید به طور فزایندهای از دچار واگرایی شدە است.
پیامدها: ایران و روسیه پس از جنگ دوم قرەباغ سیاستهای مشترکی را شکل دادند، زیرا مسکو از چهارچوب پیشنهادی ٣+٣ ایران برای همکاری منطقهای در قفقاز جنوبی حمایت کرد. این چهارچوب با رویکرد مشترک سنتی آنها مبنی بر عدم مشارکت و مداخله قدرتهای غربی، به ویژه ایالات متحده و ناتو، در قفقاز جنوبی تطابق داشت. پس از جنگ دوم قرەباغ، ایران و روسیه هر دو از بازسازی مسیر ریلی دوران شوروی در قفقاز جنوبی حمایت کردند.
ایران و روسیه پیش از این رویکردهای مشابهی را در قبال تحولات سیاسی در منطقه ناگورنو-قرەباخ اتخاذ کردە بودند؛ بدین معنی کە دو کشور همزمان از بە رسمیت شناختن جمهوری آرتساخ سرباز زدند، اما حمایت خود را از حقوق و امنیت ارمنیان قرەباخ ارتقاء دادند، از سوی دیگر آنها مخالف استفاده از بکارگیری زور برای حل مناقشە قرەباغ بوده و در مقابل استقرار نیروهای بینالمللی حفظ صلح در امتداد مرز ایران وقرەباخ اعتراض کردند.
پس از جنگ دوم قرەباغ، تفاوتها در رویکردهای تهران و مسکو به تدریج آشکار شد. در بند پنجم توافق آتشبس ناگورنو-قرەباغ در سال ٢٠٢٠ بین ارمنستان، آذربایجان و روسیه آمده است: “به منظور نظارت بهتر بر اجرای توافقات توسط طرفین، یک مرکز صلح ساز برای نظارت بر آتشبس ایجاد خواهد شد.” ترکیه به مرکز نظارت بر آتشبس در آغدام پیوست، اما ایران در آن مشارکتی ننمود.در این توافق، هرچند به ترکیه اشاره نشده بود، اما تفاهم نامەایی مربوط به تأسیس یک مرکز مشترک ترکیه-روسیە به امضا رسید. این اقدام به منظور همکاری در زمینههای مشخصی انجام گرفت. در حالی که ایران و مرزهای شمالغربی آن تحت تأثیر عمیق نتایج جنگ قرار گرفت، ایران به این مرکز دعوت نشد، که نشاندهنده آمادگی روسیه برای نادیده گرفتن منافع ایران در این زمینه بود.
برخلاف ایران، روسیه با پروژه کریدور زنگزور مخالفت نکرد. به عنوان مثال، بر اساس گفته سفیر روسیه در آذربایجان، میخائیل بوچارنیکوف، “پروژه موسوم به “کریدور زنگزور”، کە با اجرای آن باکو میخواهد ارتباط مستقیم با نخجوان را از طریق قلمرو ارمنستان برقرار کند،تمام زیرساختهای اجرایی را دارا بودە و از دید من، هیچ اختلاف غیرقابل حلی در این مسئله مشاهده نمیشود”ایران موضع متفاوتی را اتخاذ کرده و به شدت نگران تحقق این پروژە است. از منظر مقامات ایران پروژە مذکور امکان خطر انسداد یا تخریب مرزهای این کشور با ارمنستان را دربردارد، به ویژه از آنجا که رئیسجمهور آذربایجان، الهام علیاف، حتی تهدید کرده است که اگر ارمنستان به باکو آنچه میخواهد را ندهد، آذربایجان زمینهای این مسیر را با توسل بە زور به قبضە خواهد کرد.
همچنین، نگاە روسیه در مورد نقش اسرائیل در منطقە قفقاز جنوبی، به خصوص در جمهوری آذربایجان، با دیدگاههای ایران به شدت متفاوت است. در حال ی که ایران نسبت به تهدیدات مرتبط با اطلاعات و جاسوسی در نزدیکی مرزهای شمال غربی خود و همچنین تهدید پهپادهای اسرائیل به مراکز نظامی و هستهای بسیار نگران است، مسکو با اسرائیل روابط نزدیکی دارد و نظریه یا دیدگاه مشابهی با ایران در این زمینه ندارد.روسیه در برخورد با حضور اسرائیل در قفقاز جنوبی رویکردی شبیە بە برخورد خود را در سوریە اتخاذ کرده است کە بدون شک برای تهران مطلوب نیست.
همزمان، جنگ در اوکراین باعث کاهش تمرکز روسیه در قفقاز جنوبی شده و به همزمان بە وابستگی بیشتر روسیه بە آذربایجان و ترکیه در روابط اقتصادی و ترانزیت این کشورها افزوده است. نتیجه این تغییرات تقویت ارتباطات میان باکو، آنکارا و اورشلیم پس از جنگ دوم قرەباخ بود و این موضوع باعث نگرانی بسیاری ازطرف ایران درباره تغییرات ژئوپلیتیکی، تعادل قدرت و تغییر مرزهای بینالمللی در منطقه شده است.
در طول سه سال گذشته، روسیه به تدریج نگرانیهای ژئوپلتیکی ایران در قفقاز جنوبی را نادیدە گرفتە است. زمانی که تنشها بین تهران و باکو در ماههای سپتامبر و اکتبر ٢٠٢١ به اوج خود رسید، ایران در صدد بهرەبرداری از همکاری با مسکودر مقابل تهدیدات ژئوپلیتیکی در قفقاز جنوبی برآمد. با این حال، در دیدار با وزیر امور خارجه ایران، امیر حسین عبداللهیان، در مسکو در تاریخ ٦ اکتبر ٢٠٢١، همتای روسیهای او، سرگی لاوروف، اذعان کرد که مسکو با تمرینات نظامی تهران به نام “فاتحان خیبر” در مرز آذربایجان مخالفت دارد.
نتیجهگیری: نگرشها و رویکردهای متفاوتی که ایران و روسیه نسبت به تنشهای میان ارمنستان و آذربایجان دارند، نمایانگر مواضع متفاوت این دو کشور در منطقه قفقاز جنوبی است، در مقایسه با دورانهای گذشته که نگرشهای مشابهی داشتند، به نظر میرسد که تغییرات در دیدگاه و رویکردهای این دو کشور در قفقاز جنوبی نشاندهنده تغییرات مهم در تحلیلها و استراتژیهای سیاست خارجی آنان باشد. روابط نزدیک میان روسیه و اسرائیل، و همچنین روابط اقتصادی روسیه با آذربایجان و ترکیه، باعث شده است که مسکو مجىور به پذیرش یک رویکرد انعطافپذیر در قفقاز جنوبی شود، که به ضرر تهران است.در واقع پس از حملە کامل روسیه به اوکراین و افزایش تنشها بین ایران و آذربایجان، چارچوب 3+3 بسیار ضعیف شده است. این امر نشان دهنده از دست رفتن توانایی و تاثیرگذاری این چارچوب در مسائل منطقهای است، و این مسئله بعد از وقوع رویدادهای مهم و تغییرات در سیاق منطقه به وضوح قابل فهم است.این پروسە توافق نوشتاری بین ایران، ارمنستان و روسیه را دچار تغییرات جدی کرده و ایران را در معرض یک چالش امنیتی و استراتژیک در مرزهای شمالغربی خود قرار داده است. این بدان معناست که ایران ممکن است مجبور شود به صورت دفاعی (به جای تهاجمی) عمل کند تا مرز مشترک خود با ارمنستان را حفظ کرده و در مقابل حضور اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل در مرزهای شمالغربی خود مقابله نماید (مشابه واکنش ایران به گروههای مخالف کرد در منطقه کردستان عراق).
ولی کالجی دارای مدرک دکترا در مطالعات منطقهای، مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز در تهران، ایران است. او تعداد زیادی مقاله تحلیلی در زمینه مسائل یوراسیایی از جمله در نشریه یوآراسیایی روزانه جیمزتاون، موسسه سیاست خارجی آمریکا – موسسه آسیای مرکزی و قفقاز، موسسه خاورمیانه و کانون والدای، منتشر کرده است.